نگاه جوادالائمه(ع) به فرصت نیکوکاری؛ نزول رحمت الهی

میلاد امام جواد(ع)امروز، دهم ماه رجب‌المرجب، مصادف با سالروز ولادت امام جواد(ع) است. امام محمد بن‌علی بن‌موسی(ع) مشهور به امام جواد(ع) و امام محمد تقی(ع)، امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه ایشان ابوجعفر و ملقب به جواد و ابن‌الرضا بودند. ملقب شدن ایشان به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان ایشان دانسته‌اند. امام جواد(ع) هفده سال امامت کردند که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذی‌القعده سال ۲۲۰ قمذی در ۲۵ سالگی، به شهادت رسیدند. در میان امامان شیعه، ایشان جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است. امام جواد(ع) در کنار جد بزرگوارشان امام موسی بن‌جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپرده شدند. 

سن کم امام جواد(ع) (هشت‌سالگی) در هنگام امامت، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع) در امامت ایشان تردید کنند. برخی عبدالله بن موسی(ع) و عده‌ای احمد بن‌موسی شاهچراغ(ع) را امام خواندند و گروهی به واقفیه پیوستند. اما بیشتر آنان امامت محمد بن‌علی(ع) را پذیرفتند. ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکیلانشان و به شکل نامه‌نگاری انجام می‌شد. در دوره امامت ایشان، فرقه‌های اهل ‌حدیث، زیدیه، واقفیه و غُلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع) شیعیان را از عقاید آنان آگاه و از نماز خواندن پشت سر آن‌ها نهی می‌کرد و غالیان را لعن می‌فرمود. 

مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین و مسائل فقهی مانند حکم قطع ‌کردن دست دزد و احکام حج را از مناظرات معروف امامان شیعه می‌دانند. از امام جواد(ع) فقط حدود ۲۵۰ حدیث نقل شده است که علت آن را عمر کوتاه و نیز تحت کنترل بودن ایشان می‌دانند. راویان و اصحاب ایشان را نیز از ۱۱۵ تا ۱۹۳ نفر شماره کرده‌اند. احمد بن ابی‌نصر بزنطی، صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی از جمله اصحاب امام جواد(ع) بودند. 

در منابع شیعی،‌ کراماتی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طی‌ُالارض، شفادادن بیماران و استجابت دعا، برای امام جواد(ع) نقل شده است. عالمان اهل ‌سنت نیز شخصیت علمی و معنوی امام جواد(ع) را ستوده و برای ایشان احترام قائل‌ هستند. 

صبر و بردباری

امام نهم(ع) در مقابل مصائب و گرفتاری‌های روزگار به شدت شکیبا و بردبار بودند. آن حضرت در مقابل حوادث سخت و پیشامدهای ناگوار هیچ‌گاه برآشفته و مضطرب نمی‌شدند بلکه با اتکال به خدای متعال به صبر و تحمل روی می‌آوردند. البته این در صورتی بود که به شخص حضرت مشکلات روی می‌آورد، اما در مورد اصول اسلامی و حدود الهی کاملا در مقام دفاع برآمده و موضع‌گیری‌های اساسی و حساب شده داشتند. مدارا با همسر ناشایست، بردباری در قبال ستم‌های حاکمان مستبد و صبر در ناملایمات فراوان زندگی همانند شهادت پدر، نمونه‌هایی از بردباری آن حضرت است. آن بزرگوار صبر بر مصائب را از بهترین صفات نیک مردان قلمداد کرده و می‌فرمودند: «اَلصَّبْرُ عَلَی المُصیبَةِ مُصیبَةٌ عَلَی الشَّامِتِ بِها؛ شکیبائی بر ناملایمات و مصائب، بر شماتت‌کنندگان مصیبت زده ناگوار است». 

مردی از حضرت جواد(ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی کند. امام(ع) فرمودند که آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می‌کنی؟ گفت: بلی! امام(ع) فرمود: «تَوَسَّدِ الصَّبرَ، وَاعْتَنِقِ الفَقر؛ صبر را تکیه‌گاه و پشتوانه خود قرار داده، در رویارویی با فقر و ناکامی آن را در آغوش گیرد». ابن مهران می‌گوید که حضرت جواد(ع) در نامه‌ای به یک مرد مصیبت‌زده چنین نگاشت که حادثه ناگوار مرگ فرزندت را یادآور شدی و اضافه نمودی که فرزند از دست رفته‌ات محبوب‌ترین فرزندت بود. روش خداوند متعال این‌گونه است که از والدین دوست‌داشتنی‌ترین فرزند را می‌گیرد تا پاداش مصیبت دیده را عالی‌‎تر و بهتر عنایت کند. خداوند، پاداش تو را زیاد کند و جزای نیک در عزایت عنایت فرماید و به تو صبر عطا نموده و دلت را محکم گرداند. او، خدای قادر و تواناست و به زودی جانشین شایسته‌ای در عوض فرزند از دست رفته‌ات به تو ارزانی دارد. امیدوارم که خداوند دعایم را در حق تو بپذیرد. ان‌شاء‌الله تعالی».

شجاعت در گفتار

امام جواد(ع) تمام فضائل اخلاقی و کمالات انسانی را از اجداد طاهرین خود به ارث برده بودند. یکی از خصلت‌های والائی که آن گرامی به تمام معنا حائز آن بودند، شجاعت و صراحت لهجه در گفتارهای حق‌طلبانه بود.

روزی مأمون‌الرشید از گذرگاهی عبور می‌کرد، کودکانی که در کوچه بازی می‌کردند از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود. مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید که چرا تو مثل دیگر بچه‌ها فرار نکردی؟ و از سر راه ما کنار نرفتی؟ کودک با کمال شجاعت اظهار داشت که من گناهی مرتکب نشده‌ام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتن آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر! مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت که تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام پاسخ داد که من، محمد بن‌علی بن‌موسی بن‌جعفر بن‌محمد بن‌علی بن‌حسین بن‌علی بن‌ابی‌طالب(ع) هستم. مأمون پرسید که چقدر از علوم و دانش مطلع هستی؟ امام جواد(ع) فرمودند که علوم و گزارش‌های آسمانی از من بپرس! 

مأمون با ایشان خداحافظی کرده و رفت. او، یک باز شکاری داشت که در سفرها برای تفریح با آن به شکار می‌پرداخت. وقتی از امام نهم(ع) فاصله گرفت، پرنده شکاری را برای صید رها کرد و باز شکاری به سرعت در آسمان‌ها به پرواز در آمد و لحظاتی از افق دید خلیفه ناپدید شد. سپس، بازگشت؛ در حالیکه او ماهی کوچکی در منقار خود داشت که هنوز نمرده بود. مأمون از آن صید غیر عادی تعجب کرد. آن ماهی را در کف دست خود گرفته و به سوی شهر آمد.  وقتی به همان محل بازی کودکان رسید، دوباره همه کودکان پراکنده شدند اما امام(ع) از جای خود حرکت نکرد. مأمون پرسید که ای محمد! در دست من چیست؟ فرمودند که ای خلیفه! پدرم از پدرانش و آنان از رسول خدا(ص) و آن حضرت از سوی جبرئیل از پروردگار عالمیان نقل کرده است که خداوند متعال دریاهایی آفریده است که بخار آب از آن دریاها بلند شده و ماهیان ریز دریا را همراه خود به آسمان برده و ابرهای متراکمی را تشکیل می‌دهند. پادشاهان بازهای شکاری خود را به آسمان می‌فرستند و آنان، آن ماهی‌های ریز را شکار کرده و به نزد شاهان می‌آورند. پادشاهان آن‌ها را به کف دست گرفته و تلاش می‌کنند تا سلاله نبوت و جانشین پیامبر(ص) را با آن بیازمایند.

مأمون که از هوش سرشار، علم بی‌کران و منطق عقلانی و شجاعت آن سلاله نبوت به شدت متعجب شده بود، بی آنکه از ته دل راضی باشد، زبان به تحسین امام جواد(ع) گشوده و گفت که راست گفتی و پدرانت و پروردگارت هم صادقانه سخن گفته‌اند. به راستی که تو فرزند امام رضا(ع) هستی.

جود و احسان

معروف‌ترین لقب پیشوای نهم شیعیان جواد(ع) است. آن رهبر فرزانه را به خاطر جود و عطای فراوانش به این نام خوانده‌اند که برگرفته از نام‌های زیبای پروردگار متعال است. در فرازی از دعای امام صادق(ع) می‌خوانیم که «أَنتَ اللّهُ لا اله الاّ أنْتَ الجَوادُ الماجِدُ».

همچنین، در فرازی از دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان، همنوا با امام زین‌العابدین(ع) نیز می‌خوانیم که «یا اللّهُ یا جَواداً لا یَبْخَلُ یا اللّهُ لَکَ اْلأسْماءُ الْحُسنی؛ خداوندا! ای بخشنده‌ای که در او بخل راه ندارد. خداوندا! تو دارای نام‌های زیبا هستی». نام جواد(ع)، یادآور جود و بخشش و احسان پروردگار متعال است که در وجود مقدس حضرت امام محمد تقی(ع) تجسم یافته است و کرامت و احسان پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده می‌کند. 

علی بن مهزیار می‌گوید که حضرت امام محمد تقی(ع) را دیدم که نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جا می‌آورد و برای من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمودند که این لباس را من در موقع انجام نماز پوشیده‌ام و به من فرمودند که این لباس اهدائی را در هنگام نماز خواندن بپوش. امام جواد(ع) در کمک‌رسانی به محرومان و درماندگان نهایت تلاش خود را به عمل ‌آورده و تا حد امکان به آنان کمک می‌کردند.

محمد بن سهل بن یسع قمی از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم(ع) نائل شده است، او در این مورد می‌گوید که من در شهر مکه مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمده و به حضور امام جواد(ع) رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کنند، اما فرصت نشد و از محضرشان خداحافظی کرده و بیرون آمدم. در پیش خود گفتم که حالا که حضوراً نتوانستم خواسته‌ام را به آقا بیان کنم، پس طی نامه‌ای از محضر آن گرامی خواسته‌ام را طلب می‌کنم. نامه‌ای نوشته و تقاضایم را در آن اظهار کردم. سپس، تصمیم گرفتم که به مسجد رفته و دو رکعت نماز بخوانم، آنگاه صد مرتبه به درگاه الهی استخاره کنم، اگر به دلم افتاد، که نامه را به حضورش می‌فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره کرده و به دور بریزم.

نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد که نامه را به حضورشان نبرم و آن را پاره کرده و از شهر مدینه بیرون آمدم و در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید و لباسی را که در بقچه‌ای پیچیده بود، به همراه داشت. او از اهل کاروان از محمد بن سهل قمی می‌پرسید تا اینکه به من رسید و مرا شناخت. به من گفت که مولای تو! (امام جواد(ع)) این لباس را برایت فرستاده است. لباس‌های تقدیمی امام، دو لباس نرم و نازک بودند. احمد بن محمد گفته است که محمد بن سهل از دنیا رفت؛ من غسل دادم و در آن دو لباس اهدائی امام(ع) او را کفن کردم.

نیکوکاری

خدمت به مردم و رفع نیازهای آنان در متن زندگی امامان معصوم(ع) قرار دارد. امام جواد(ع) نیز در این عرصه پیشتاز بودند. آن بزرگوار می‌فرمود: «ثَلاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبدِ رِضْوانَ اللَّهِ کَثْرَةُ الاسْتِغْفارِ وَ خَفْضُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَة؛ انسان با داشتن سه خصلت پسندیده می‌تواند به مقام رضوان و خشنودی الهی برسد. زیاد طلب آمرزش کردن، نرم‌خویی و مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن».

از منظر امام جواد(ع) خدمت‌رسانی به مردم، در اثر نزول رحمت الهی بر انسان است و اگر فردی در این عرصه کوتاهی و سهل‌انگاری کند، ممکن است نعمت‌های الهی را از دست بدهد. به این جهت، آن حضرت فرمودند: «ما عَظُمَتْ نِعمَةُ اللّهِ عَلی عَبْدٍ الاّ عَظُمَتْ عَلَیهِ مَؤُونَةُ النّاسِ. فَمَنْ لَمْ یَتَحَمَّلْ تِلْکَ الْمَؤُونَة فَقَدْ عَرَضَ النِّعمَةَ لِلزَّوال؛ِ نعمت خداوند برکسی فراوان نازل نمی‌شود مگر اینکه نیاز مردم به وی بیشتر می‌شود. هر کس که در رفع این نیازمندی‌ها نکوشد و سختی‌های آن را تحمل نکند، نعمت الهی را در معرض زوال قرار داده است».

آن گرامی اعمال نیک و آثار خدمت به دیگران را برای نیکوکاران مفیدتر از افراد نیازمند می‌دانستند و می‌فرمایند که نیکوکاران به نیکی کردن بیشتر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چراکه انسان‌های خیر، پاداش اخروی، افتخار و نام نیک را در پرونده اعمال خود ثبت می‌کنند. هرکسی که به خدمت‌گزاری و نیک‌رفتاری با مردم و اهل درد می‌پردازد، اول به خود خیر و نیکی می‌رساند. پس او تشکر و قدردانی را در عملی که برای خود انجام داده است، از دیگری توقع نداشته باشد.

خدمتگزار صادق

مردی از اهالی سیستان که در سفری با امام محمد تقی(ع) همراه شده، خاطره‌ای شنیدنی از آن سفر را گزارش کرده است. او می‌گوید که در سال اول خلافت معتصم من با امام نهم(ع) همسفر شدم. در همه موارد با هم بودیم. روزی در سر سفره غذا نشسته بودیم که عرض کردم فدایت شوم! فرماندار شهر ما، یکی از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت(ع) است. مأمورین او برای من مالیات نوشته و پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف کنید و نامه‌ای برای او بنویسید که با من مدارا کند. امام(ع) فرمودند که من او را نمی‌شناسم. گفتم فدایت شوم! همان طوری که عرض کردم، او از محبین شما اهل بیت(ع) است. نامه شما برای من در نزد او خیلی کارساز و مشکل‌گشا خواهد بود. امام(ع) کاغذی را برداشته و چنین نوشتند که «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم؛ اما بعد، حامل این نامه به تو، نکته زیبائی را یادآور شد که تو به آئین پسندیده‌ای گرایش داری! مطمئنا تو در مقابل عمل نیک، پاداش نیکی خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان خداوند عزیز و جلال از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد کرد». 

مرد سجستانی در آخر می‌گوید که قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن‌عبدالله نیشابوری (فرماندار سیستان) از نامه امام(ع) باخبر شده بود و هنگامی که من به شهرم نزدیک می‌شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود که به استقبالم آمد.  نامه را به او دادم. او آن را بوسیده و روی چشمانش گذاشت و به من گفت که چه می‌خواهی؟ گفتم که در دفتر محاسبات شما برای من مالیاتی نوشته‌اند که توان پرداخت آن را ندارم. دستور داد آن را برای من ببخشند و اضافه کرد که تا زمانی که من فرماندار شهر شما هستم، تو را از خراج و مالیات معاف کردم. سپس، از خانواده‌ام پرسید و من وضعیت اقتصادی خود و خانواده‌ام را برایش شرح دادم. او دستور داد که در مورد مشکل معیشتی من اقداماتی انجام شود و مقداری هم اضافه به من کمک کرد.

انتهای پیام


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

ترویج و توسعه فرهنگ دینی در دانشگاه، مهمترین پیام اعتکاف دانشجویی است

حجت‌الاسلام مهرداد کوشکی دبیر ستاد اعتکاف دانشگاهیان استان مرکزی، در گفت‌وگو با ایکنا از استان …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ