با افول حیات دینی و غروب تجربههای اشراقی و غیبت انسان نورانی در عصر مدرنیته، فرهنگ و زندگی انسان از سنت و میراث حیات معنوی تهی شده و تلاش گردید تا تجربههای عمیق و زنده انسان نیز از امر قدسی و الوهیت از کانون فرهنگ و زندگی جوامع و جمیعتها به پیرامون رانده شود اما واقعیت این است که امر قدسی چونان زیبایی چیزی نیست که بتوان ریشههای آن را از ساحت وجود آدمی و فرهنگ و زندگی آدمیان برای همیشه برکند.
رغم همه تلاشها و جنجالها از دور کردن آدمی از کانونها، سنتها و آئینهای نورانی و قدسی، نتوانستند از توجه و رغبت انسان سرگردان و رها شده در برهوت مدنیت مدرن او را از حضور در آستانهای رفیع و ساحتهای مقدس و حریمهای قدسی بینیاز و جدا سازند و امروز با آغاز و احیای دوره نو معنویتگرایی و دین مداری که از پژواک انقلاب اسلامی است، توجه بنیادی و عمیق و شدیدتر از کششهای دیگر عرصههای زیبایی، بیش از هر زمان، این حضور قدسی جلوهگری میکند و به تجربه در میآید.
اعتکاف اقشار مختلف از لایههای گوناگون جامعه به ویژه جوانان در مساجد از جلوههای این جذبههای روحانی و معنوی است که هر سال گستردهتر و پرشورتر میشود و مرزها را در نوردیده است.
مدنیت باختر تمامِ تلاش خود را صرف آن نمود تا بدیلهایی از فضاها و محیطهای بسیار مجلل و پر زرق و برق از پیامبران عصر مدرنیته تا سلوکهای معنوی کاذب و بیبنیان را برای جایگزینی دست و پا نماید اما هرگز نتوانست کانون توجه مردم را از جانهای پاک و معنویت ناب و بیآلایش قدسی به دیگر سو برگرداند.
این نیاز درونی و سنت الهی است که همواره انسانها برای اتصال به خالق نور به آن نورِ نور به اماکن نورانی و ساحتهای نورانی به عنوان تجدید عهد و تقویت شعاع نورانی وجود رجوع نموده و مجذوب آن گردند.
و این درست در تقابل با بنیانهای معرفتی مدرنیته باختر است که پیآمد آن به محاق رفتن دین و انسان بریده از ملکوت و منبع وحیانی است که آدمی صرفاً زمینی، تاریخی و مستقل و خودبنیاد انگاشته میشود.
در مقابل آن، رجوع و حضور انسان اماکن مقدس و آیینهای معنوی همچون اعتکاف بر اندیشهای استوار است که انسان را در نشئه حضور، مظهر و اسمای خداوندی دانسته و آن را وجودی وابسته به وجود مطلق میداند.
در این نگاه انسان فینفسه روحانی و معنوی است اگر غفلتها و نسیانها غباری بر این وجود افکنده، نیازمند تلنگر و بازخوانی و تأمل در خویشتن است تا با بازآگاهی جوهره انسانیاش را احیا کند.
همین جوهره پاک انسانی است که آدمی را مجذوب جانهای پاک، نورانی، ساحتها، اماکن و آئینهای پاک و روحانی کرده و به آنها عشق و ارادت میورزد و اعتکاف از جلوههای این عشق پاک و ارادت بیغش اهل ایمان است.
اعتکاف سنت و میراث معنوی است که از چرخشها و رویکردهای بنیادین دوره جدید سر برکشیده و در حال گسترش است.
رهاورد این حضور در ضیافت برای معتکف توسعه نگاه رحمانی و زایش انسان نورانی است که دیگر خود را بریده از ملکوت و محصور در ملک و ماده و مستقل نمیپندارد بلکه خود را ربط محض و همه عالم را در محضر ربوبی مییابد.
بنابراین اعتکاف تذکار و یادآوری این حضور و زدودن زنگار از دل و اوهام از اندیشه و خودیابی و ادراک فقر و وابستگی به حق تعالی است.
معتکف به لطف حق توفیق مییابد تا وجودش را در محیط و فضای روحانی در معرض نفحه الهی قرار دهد و از وزش نسیم دلکش ملکوتی، جان و خرد خود احیا نماید و تولدی دیگر داشته باشد. جامعه نیز از فیوضات حضور و نگاه خیرخواهانه و خیراندیشانه این جانهای پاک و مهمانان کوی دوست، بهرهمند و معطر خواهد شد. انشاء الله
منبع