«اعتکاف» و «اعتزال» دو مفهوم با تقابل معنایی و کاربست نظری و عملی متفاوت هستند که هرچند ممکن است از روی تسامح در لغت و واژه بهجای هم استعمال شوند اما به لحاظ اصطلاحی متمایز از هم هستند که تمایزبخشی دو واژه «اعتکاف» و اعتزال از حیث اجتماعی سیاسی و روانشناسی در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.
اعتکاف از ماده «عکف» به معنای احتباس یا حبسنمودن یا بستن نفس بر چیزی است و مرحوم صاحب جواهر در کتاب خویش اعتکاف را درنگ طولانی «اللَّبث الطویل» معنا کرده برای اینکه نفس را برای مدتی از هرگونه آلایشها مصون داشت و حبس کرد. امام خمینی(ره) در کتاب تحریرالوسیله در تعریف اعتکاف دارند: «هُوَ اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَهٍ اُخری خارِجَهً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط» و اعتکاف در تعریف ایشان، درنگ کردن و ماندن در مسجد به قصد قربت و امثتال امر الهی و با خدا به راز و نیاز نشستن است بیآنکه به این نیت، نیت دیگری را ضمیمه سازد هرچند که احتیاط باشد. گفتنی است که ظرف مکانی اعتکاف مسجد است، مشروط بر اینکه با قصد قربت باشد و الا با سایر خلوات تفاوتی نمیکند، لذا بستر و فضای مسجد برای این است که طریقی برای تقرب باشد.
اعتکاف یک نهاد عبادی و دارای امتداد تاریخی است که تبار و دیرینه این برنامه دینی در آیه 125 سوره بقره به زمان حضرت ابراهیم(ع) باز میگردد و همچنین در زمان حضرت مریم(س)، ایشان به دور از اهل و خویشاوندان خویش به گوشهای پناه بردند. علامه طباطبایی در جلد 14 تفسیر المیزان قائلند که پناه گرفتن حضرت مریم(س) به مکان شرقی مسجد، اشاره به اعتکاف در مسجد دارد.
بعد از آن با آمدن شریعت اسلامی، توجه ویژه پیامبر اکرم(ص) را نسبت به امر اعتکاف شاهدیم که چگونه ۱۰ روز آخر ماه مبارک رمضان به این عمل عبادی مشغول بودند. در مورد اعتکاف در ماه رجب، ماهی که هم برای عرب جاهلی و هم برای عرب مسلمان دارای حرمت است، حدیثی با این مضمون از پیامبر اکرم(ص) منقول است که این سه روز ماه رجب، خداوند میان معتکف و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال فاصله میاندازد.
مفهومشناسی اعتزال
واژه «اعتزال» در لغت به معنای انزواگزینی و این انزواگزینی یک کنش با پیامد مؤثر است. در قرآن از واژه اعتزال در برخی آیات با معنای کنارهگرفتن از پرستش غیر خدا آمده است از جمله در سوره مبارکه مریم آیه 48، به اعتزال از اصنام مشرکین و پرستش غیرخدا اشاره میشود تا بینصیب از رحمت خدا نشود.
اعتزال در ادبیات نهجالبلاغه از نگاه حضرت علی(ع) در حکم زحف از جهاد مطرح شده است یعنی این تعبیر به لحاظ نظری، نوعی کنش و در ادبیات امام علی(ع) یک کنش سیاسی در برابر جبهه حق است که در حکمت 18 نهجالبلاغه به این مطلب اشاره شده است: «فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ: خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ». (نهجالبلاغه، نسخه صبحیصالح) کسانی هستند که حق را خوار نمودند و باطل را به یاریاش نشتافتند.
اعتزال درواقع نوعی فرار از جنگ و شانهخالی کردن از مسئولیت است که میرزا حبیبالله هاشم خویی در منهاجالبراعه در شرح این حکمت، سروده است: «نه دنبال حقّ و نه جوياى باطل، تو انسان نه اى پيكرى هستى از گل»
آیتالله مکارم شیرازی در کتاب پیام امام امیرالمؤمنین(ع) قائل است که اعتزال گروهها و افرادی مانند سعد ابن ابیوقاص و عبدالله بن عمر بهگونهای بود گویی این افراد با امام(ع) بیعت نکرده باشند، حال آنکه مؤمنان همانطور که دستورات اسلامی مانند روزه، نماز و حج را طبق دستورالعمل قرآنی بهجا میآورند، باید در مقابل اهل بغی بایستند و به امر الهی در قرآن گردن نهند که فرمود: «فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغى حَتّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللّه». (حجرات/9)
اعتزال این گروه بدون شک یک گوشهنشینی منفعلانه است و در حدیث نبوی ناظر به این موضوع روایت است: «السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسُ» کسی که از بیان حق سکوت پیشه سازد و خود را بیطرف معرفی کند، شیطان گنگی است. (کتاب پیام امام امیرالمؤمنین(ع)؛ شرح حکمت 18/ شرح نهجالبلاغه مغنیه، ج4، ص227)
تمایز اجتماعی و سیاسی «اعتکاف» و «اعتزال»
اعتکاف یک نهاد عبادی کارآمد است که با رسمیت یافتن مکتب تشیع در عصر صفوی، دو فقیه جبلعاملی یعنی شیخ بهایی و شیخ لطفالله میسی عاملی اصفهانی به اعتکاف در مساجد رونق بخشیدند. برخلاف نظر مشهور که میگویند اعتکاف در مساجدی که امام عادل در آن است و مشخصاً مساجد جامع باید برگزار شود و برگزاری اعتکاف در سایر مساجد جایز نیست، اما شیخ لطفالله میسی عاملی از معدود فقهایی است که در رساله اعتکافیه خود اعتکاف در همه مساجد را جایز اعلام میکند و میگوید مراد از امام عادل، اعم از امام معصوم و غیرمعصوم است.
این نکته را باید دانست که امور تعبدی مانند نماز و اعتکاف و غیره جنبه توقیفی دارند یعنی نمیتوان نظری را برخلاف آنها درپیش گرفت یا عمل کرد و این توقیفی بودن نه از باب جزماندیشی شارع بلکه از جهت مصلحت عمومی بوده است که اعتکاف در مساجد جامع شهر که نقطه کانونی شهر بود جایز و نسبت به مساجد اطراف عدم جواز حکم صادر شده است. این تأکید چه بسا بر امر نهانی دلالت دارد که مردم متدین زیر سقف محفوظ مسجد کنار هم، اجتماع واحد شکل دهند و به نوعی یک کارگاه تشکیلاتی سه روزه را در نقطه ثقل شهر یعنی مسجد برگزار کنند.
اعتکاف کانون فرهنگی قوی برای تقابل با تهاجمات فرهنگی مدرنیته و پسامدرنیته بوده و این برکت نهانی اعتکاف میتواند جریان فرهنگی شکل دهد به شرط آنکه در امر تعبدی محض متوقف نشود بلکه با نگاه فرهنگی بتوان کنشگری فعالانه را از درون این مراسم معنوی استخراج کرد. در اعتزال اما چنین کنشی را نمیتوان انتظار داشت جز اینکه برای امامت و ولایت مایه زحمت است و اعلام بیطرفی در بزنگاه حساس نتیجهای جز خذلان حق و نصرت باطل ندارد.
تمایز روانشناختی اعتکاف و اعتزال
اعتکاف همراه با ذکر است و خداوند در قرآن مؤمنان را به «ذکر کثیر» فراخوانده که باعث میشود ذکر در واردات قلبیه ما قرار گیرد و بعد از آن به حدی میرسد که شخص عارفمسلک غرق در مفاهیم و معانی است، بیآنکه تأملی به اذکار داشته باشد چرا که درواقع توجه به اذکار حجابی برای پالایش جسم و روح از آلودگی است. اما در پدیدههای اعتزالگونه امروزی همچون مدیتیشین فقط به تلقین ذهنی بسنده میشود و شخص باید مطلب را در ذهن تکرار کند بدون آنکه لب و دهنی تکان بخورد.
در سیر و سلوک عرفانی بایسته این است که تلقین به نفس با صدای بلند بر تلقین ذهنی برتری و ارجحیت دارد، در ذکر عرفانی اما ذکر باید بر زبان جاری گردد تا از این طریق تلقین به نفس شود.
در مدیتیشن معتقدند که مانترا (معادل ذکر در عرفان اسلامی) باید بیمعنا باشد تا تفکری ایجاد نشود و ارتباط هم سریع برقرار شود، اما در عرفان اسلامی ذکر باید معنادار، جهتدار و هدفمند باشد و از همین روست که در مدیتیشن به علت نبود اذکار و تلقین زبانی، ذهن شخص به هرسویی رهسپار میشود بیآنکه بتوان آن را تحت مراقبه درآورد. اهل تصوف و عرفان اما معتقدند ابتدا باید معنی و فکر باشد تا القاء انجام گیرد و پیامهای مثبت به ذهن فرستاده شود تا این مثبتها با عوامل منفی درونی به مبارزه برخیزند و پالایش و پاکی ایجاد کنند.
رسیدن به آرامش و اطمینان قلبی باید از دریچه الهی و درست صورت پذیرد، یعنی اگر این آرامش به واسطه خلوت میخواهد حاصل شود، باید در آن قصد قرب الهی مدنظر باشد. ابزار این خلوتگزینی در اعتکاف فراهم میگردد و میتواند به لحاظ درونی و باطنی پالایش و پاکی را به دنبال آورد.
اعتکاف از حیث اجتماعی سیاسی نیز میتواند اجتماع واحد ایجاد کند و کانون و تشکیلات مردمی مجهزی در برابر تهاجمات فرهنگی غرب تدارک بیند ولی در مفهوم اعتزال، این کنش منفعلانه است و فرد معتزل در جهت تفرقه و چه بسا یاری دشمن گام برمیدارد، به لحاظ روانشناختی، پدیده اعتزالی مدیتیشن، در جهت تشتت ذهنی و پریشانی فکری حرکت میکند و نمیتواند مصداقی برای مفهوم «ذکر کثیر» در قرآن باشد.
محمد سهرابی، فعال فرهنگی در چهارمحالوبختیاری
انتهای پیام
منبع