به گزارش ایکنا از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه قزوین در جلسه اخلاق به شرح بخشی از خطبه اول نهجالبلاغه در خصوص حرکات منظم و دقیق اجرام آسمانی پرداخت که در ادامه میخوانیم: در ادامه فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) در خصوص خلق آسمانها و زمین، حضرت فرمودهاند «وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ -عَلَى- إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ -عَلَى- إِلَى مَائِرِهِ»، یعنی این نیرو به گونهای بر این مایع فشار آورد که آن را با شتاب بهسوی فضا حرکت داد و آن قسمت مجموعه که سکون داشت و حرکت نداشت، آن را بر قسمتی که فعالیت و حرکت داشت، برگرداند تا اینکه امواج پدید آمد.
خدای متعال در آیه ۹ سوره طور میفرماید «يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا»، خدای متعال در این آیه میفرماید روزی که آسمان به سختی در تحول، تحرک و تب و تاب شد، این آیه با این فضای فرمایش امیرالمؤمنین(ع) هماهنگ است.
در بالا اشاره شد امیرالمؤمنین(ع) در فرمایش خود از کلمه «مَائِرِ» استفاده کرده است، «مَائِرِ» یعنی چیزی که رفتوآمد میکند، امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید «مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ»، مکرر این اتفاق افتاده که کلمه «عَب» در مقابل «غِب» قرار گرفته است، عَب به کاری میگویند که مکرر اتفاق میافتد، غِب به کاری میگویند که تکرر در آن نیست.
بیشتر بخوانید:
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرمود «وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ»، به کفهای روی آب «زَّبَدِ» گفته میشود، همچنین «زَّبَدِ» به چربی آن مایعی گفته میشود که در مشک میزنند تا کره شود و روی دوغ بیاید. همه این جملات حاکی از این است که در این عالم غوغا به پا میشود، فعل و انفعالات بزرگ، سریع و کوبنده اتفاق میافتد.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید «فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ»، گفته شده فتیق به معنای باز، گستردگی و گشادگی است، امیرالمؤمنین(ع) در این قسمت فرموده در فضایی که جا کم نیست و مضیقه فضا وجود ندارد و هر چه بخواهیم عالم هستی گستردگی برای اعمال اراده خدا دارد.
حضرت در ادامه میفرماید «وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ»، «مُنْفَهِقٍ» و «مُنْفَتِقٍ» معنایشان به هم نزدیک است، «مُنْفَتِقٍ» از رتق و فتق میآید، «مُنْفَهِقٍ» نیز به معنای باز بودن، گستردگی و در تنگنا و مضیقه نبودن است،
حضرت در ادامه میفرماید «فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ»، یعنی هفت آسمان را در اعتدال و استوا قرار داد، «جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً»، یعنی پایینترینش را موج مکفوف قرار داد، گفتهاند مکفوف یعنی اینجا دیگر باید آرام گرفت، خدای متعال میفرماید در زیر آسمان موجی پدید آورد تا آنها را از فرو ریختن بازدارد، یعنی این پایین مثل ستون باشد، ستونی که ممکن است شما نتوانید آن را ببینید، اما وجود دارد، آن بالاییها هم بر اساس این ستون پایینی آرام میگیرند.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید «وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً»، حضرت در این قسمت میفرماید در آن بالاترین طبقه آسمان سقفی است که مورد حفاظت قرار دارد، «سَمْك» هم معنایی مشابه سقف دارد، یعنی بالایی دارد که بلندمرتبه است.
اگر بخواهیم برای فهم این قسمت از آیات قرآن کریم استفاده کنیم، به آیه ۳۲ سوره انبیاء اشاره میکنیم که خدای متعال فرموده است «وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا»، یعنی (و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم). همچنین خدای متعال در آیه ۱۷ سوره حجر فرموده است «وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ»، این آیه یعنی هیچ دست دیگری، هیچ شیطنت و نفوذی نمیتواند نظامی که خدا خواسته را بر هم بزند.
همچنین خدی متعال در آیه ۷ سوره صافات فرموده است «وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ»، یعنی و آن را از هر شيطان خبيثی حفظ نموديم، اینها چقدر شباهت دارند به آیاتی که خدای متعال میفرماید ما قرآن را حفظ میکنیم، برای مثال خدای متعال در آیه ۹ سوره حجر میفرماید «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»، یعنی بىترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود، بنابراین خدا هم انسان را از شیطان حفظ میکند، هم نظام تکوین را حفظ میکند و هم نظام تدوین و قرآن کریم را از شر شیطان مصونیت میبخشد.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرموده است «بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا»، یعنی بی هیچ ستونی که برپایشان نگه دارد، خدا این سقف بلند را درست کرده، اما ستونی دیده نمیشود، در این قسمت «يَدْعَمُ» از ماده دعم بر وزن فهم و به معنای برپا نگه داشتن چیزی است، دعام به معنای چوبهایی است که به وسیله آنها داربست درست میکنند و به هر چیزی و هر شخصی که برپا دارنده باشد دعام میگویند.
ریشه این فرمایش امیرالمؤمنین(ع) در آیه ۲ سوره رعد است که خدای متعال در این آیه میفرماید «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ»، یعنی خدا همان كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند خداوند در كار آفرينش تدبير مىكند و آيات خود را به روشنى بيان مىنمايد اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد.
با عبادت به یقین میرسیم
اگر ما بخواهیم به مرحله یقین برسیم، با عبادت به این مرحله نائل میشویم، آن چیزی که اعتقادات دینی را در انسان مستحکم میکند عبادت است، ما با یقین باید به سراغ عبادت برویم، هر چقدر یقین داریم به سراغ عبادت میرویم و هر چقدر هم عبادتمان خالصانهتر باشد یقینمان قویتر میشود، هر چقدر یقینمان قویتر شود، خلوص عبادتمان بیشتر خواهد شد، یعنی این دو دائم همدیگر را تقویت میکنند، خدای متعال در آیه ۹۹ سوره حجر فرموده است «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»، یعنی و پروردگارت را عبادت كن تا يقين فرا رسد.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرمود «وَ لَا دِسَارٍ -يَنْتَظِمُهَا- يَنْظِمُهَا»، گفتهاند «دِسَارٍ» مفرد الدُسُر است، این کلمه به معنای میخ است، گفته میشود اروپاییها تا مدتی پیش تصور میکردند که ستارگان میخهایی هستند که به سقف آسمان زده شده تا این سقف خراب نشود، یعنی نگاهشان نسبت به تفسیر عالم فیزیک اینقدر کوتهبینانه بوده است، اما آیات روشنگر قرآن کریم و بیانات نورانی قرآنهای ناطق کاری کرده تا ما دچار این خطاهای رسواکننده نشویم.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید «ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ»، یعنی سپس همه این آسمان را به زیبایی ستارگان و کوکبها مزین کرد، در این رابطه خدای متعال در آیه ۶ سوره صافات میفرماید «إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ»، یعنی ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید «وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ»، گفتهاند ثَّوَاقِب چیزی است که نورانی و درخشنده است، ثَّوَاقِبِ از ماده ثقب بر وزن سقف به معنای سوراخ کردن، پاره نمودن و نفوذ در چیزی است، از این جهت به ستارگان درخشان ثواقب میگویند که گویا نورشان در چشم آدم نفوذ میکند. حضرت در ادامه فرمودهاند «وَ أَجْرَى فِيهَا سِراجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً»، مُسْتَطِير یعنی آن چیزی که از خودش نور تولید کرده و منتشر میکند.
خدای متعال در آیه ۹۷ سوره انعام میفرماید ستارگان هم زینت شما و هم راهنمای شما هستند، ستارهشناسی یکی از علومی است که ناخداها و اهالی کشتیرانی باید بلد باشند، ستارهشناسی یکی از علومی است که در ارتش بهعنوان درسهای بسیار ویژه آموزش میدهند که اگر کسی در دریا یا صحرا راه را گم کرد، با دب اکبر و دب اصغر راهش را پیدا کند و جهتها را تشخیص بدهد.
پایهگذار این علوم علمای قرآن و علمای تفسیری بودهاند، برای اینکه میخواستهاند این آیات را بفهمند و از همه مردم دنیا زودتر به سراغ این علوم رفتهاند و این علوم از طریق مفسران اسلامی در دنیا از علوم دیگر پیشی گرفته است.
خدای متعال در آیه ۴۰ سوره یس میفرماید نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند، این آیه یعنی هر کس باید در همان جایی حرکت کند که به او مأموریت داده شده است، سبقت گرفتن ممنوع است، همه چیز در فلک به امر خدا در جریان است.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید «فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ»، فَلَك همان آسمان است، رَقِيمٍ از وزن رَقم به معنای خط و کتابت است، یعنی ستارگان مانند کلماتی هستند که بر صفحه آسمان نوشته شدهاند، در جای دیگری هم امیرالمؤمنین(ع) فرموده است من آسمانها را بهتر از زمین میشناسم.
انتهای پیام
منبع