بازدارندگی به عنوان یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک از جمله موضوعاتی علمی است که در کنار جنگ به عنوان مهمترین موضوع مطالعات استراتژیک مطرح میباشد. به عبارتی دیگر، از جمله پرسشهای موجود در این حوزه این واقعیت است که چگونه میتوان از بروز جنگ که سبب ساز تحمیل هزینههای زیادی بر واحدها خواهد شد، جلوگیری به عمل آورد؟
بازدارندگی همه جانبه و مخاطرات ناشی از بازدارندگی یکجانبه و تکساحتی و همچنین تحول در تعریف بازدارندگی در جهان معاصر و ابعاد آن موضوع میزگرد تخصصی ایرنا با حضور «مصطفی اعلایی سفیر اسبق ایران در ونزوئلا و نمایندگی ژنو، ابراهیم رحیم پور سفیر اسبق در هند، اتریش، ایرلند و معاون وزیر سابق امور خارجه و همچنین نعمت الله ایزدی سفیر اسبق در روسیه و همچنین شوروی و عمان» بوده است.
کارشناسان در نخستین نشست این میزگرد تخصصی اظهار کردند: بازدارندگی از مولفههای مهم قدرت کشورهاست که سبب میشود تهدیدات جنبه عینی پیدا نکند وبه ویژه مانع از بروز جنگ و تخاصم شدید میان کشورها شود. اما مهم این است که بازدارندگی تکساحتی نیست و صرفا نباید به قدرت و نیروی نظامی یا هستهای برای حفاظت کشور بسنده کرد بلکه باید ابزارهای بازدارندگی نرم و نوین را به کار گرفت.
در ادامه بخش دوم و پایانی این میزگرد ارائه میشود.
کارت قرمز تاریخ به بازدارندگی صرف هستهای
ایرنا: اگر نتیجه بازدارندگی، جلوگیری از بروز جنگ و به مخاطره افتادن حیات جامعه جامعه باشد، آیا باید برای تأمین بازدارندگی در وضعیتی که مخاطراتی متوجه کشور است ؛ به سمت سلاح هستهای برویم یا خیر؟
اعلایی: بحث کلی که داریم فراتر از بحث هستهای شدن است، زیرا هر کشوری بر اساس مشخصات منطقهای که در آن زندگی میکند تصمیم به هستهای شدن یا نشدن میگیرد. موضوع این است که اوج بازدارندگی هستهای شوروی بود، ولی همین شوروی از درون فروپاشید.در حالی که همین شوروی اگر بازدارندگیهای غیرنظامی را به کار می گرفت، شاید کار به فروپاشی نمیرسید.
اعلایی: ایران به لحاظ ژئوپلتیکی استعدادها و ظرفیتهای بسیار توانمندی دارد که میتواند آنها را در بازدارندگی غیرنظامی استفاده کند و مانع از تحمیل مخاطرات توسط دیگر کشورها علیه ایران شودنکته مهمی که در بحث داریم این است که توانمندیهای غیرنظامی هر کشوری از نظر ژئوپلتیک با هم تفاوت دارد، اما توانمندیهای غیرنظامی کشورها حدی از اثرگذاری بر روابط بینالمللی رسیدهاند که حالت بازدارنده پیدا کرده، یعنی همان بازدارندگی که قدرت هستهای می تواند داشته باشد، توانمندیهای غیرنظامی هم میتوانند داشته باشند.
اصل قضیه این است که کشوری نداریم که بتواند امنیت کشور ما را به مخاطره بیاندازد، زیرا این کار تنها از رشد توان نظامی برنمیآید. اما تجربه تاریخی و تجربه خود ما ثابت کرده که بازدارندگی صرفا نمیتواند بر توانمندی نظامی تکیه کند.
نکته حائز اهمیت این است که ایران به لحاظ ژئوپلتیکی استعدادها و ظرفیتهای بسیار توانمندی دارد که میتواند آنها را در بازدارندگی غیرنظامی استفاده کند و مانع از تحمیل مخاطرات توسط دیگر کشورها علیه ایران شود.
عوامل غیرنظامی بازدارندگی/ دیپلماسی
از جمله توانمندیهای غیرنظامی خیلی موثر که ممکن است از وقوع جنگ جلوگیری کند، دیپلماسی است که در ایران متأسفانه آن گونه که باید به عنوان یک امر بازدارنده به آن توجه نمیشود و فکر میکنیم دیپلماسی صرفا یکی از اموری است که کشور باید داشته باشد اما در سطح بازدارندگی.
در واقع قدرت ائتلاف سیاسی یکی از امور بازدارنده است. اگر بتوانید در منطقه خودتان همه کشورها را برای این که از منافع شما حمایت کنند، در یک ساختار قرار دهید، در مسیر بازدارندگی گام برداشتهاید. چگونه؟ از طریق ایجاد منافع و اهداف مشترک. آن وقت دیگر کشورهای ثالث نمیتوانند به سادگی برای کشور شما مخاطره ایجاد کنند.
ژئوپلتیک ایران به گونهای است که اگر ما از آن استفاده درست کنیم، میتوانیم نیروهای بازدارنده زیادی در سطح بینالملل ایجاد کنیم. در این مسیر باید موارد ذیل را مورد توجه قرار داد.
۱- ژئوپلتیک انرژی؛ ما کشور بزرگی از لحاظ ذخایر نفت و انرژی هستیم که متأسفانه از این ظرفیت ذاتی برای بازدارندگی استفاده نکردهایم. به نظر میرسد اصلاً به این حوزه اهمیت ندادیم و بیشتر به حوزه نظامی پرداختیم و از بازدارندگی در حوزه انرژی غافل شدیم. یعنی اگر ما در دنیا بتوانیم در تبادل انرژی نفوذ داشته باشیم، به صورتی که منافع را جابجا کنیم، کشورهای متجاوز به سادگی نمیتوانند ایران را تهدید کنند؛ نمونه آن کشورهایی هستند که در این زمینه اقدام داشتند.
۲- ژئوپلتیک تمدنی که برمیگردد به ریشههای فرهنگ و تمدن کشور که از این ابزار نیز در حیطه بازدارندگی استفاده نکردهایم.
امام (ره) وظیفه مذاکره در پایان جنگ با عراق را به دیپلماتها داد، نه نظامیان/ کاری که جنگ نتوانست انجام دهد، دیپلماسی انجام داد
رحیمپور: سوال شما در مورد بازدارندگی این بود که اگر خطری ایجاد شود به سوی هستهای برویم یا خیر؟ ایشان هم فرمودند نظر من بیشتر بر روی مساله دیپلماسی است، دیپلماسی ما متأسفانه به دلایلی که قابل طرح در اینجا نیست، قوی نبوده است.
رحیمی: در پایان جنگ امام راحل وظیفه مذاکره را به یک غیرنظامی داد. کاری که جنگ نتوانست بکند، دیپلماسی به پشتوانه قدرت نظامی انجام داد. امیدوارم در دولت جدید اختیارات وزارت خارجه آن گونه شود که نقش قویتری را به نفع کشور در بازدارندگی ایفا کند
امیدوارم در دولت جدید، اختیارات وزارت خارجه آن گونه شود که این وزارتخانه نقش قویتری را به نفع مملکت در بازدارندگی ایفا کند. به جام زهر برمیگردم، امام به چه کسی وظیفه داد که دنبال این کار برود؟ به نظامیها اجازه داد؟ خیر ایشان، این وظیفه را به وزیر امورخارجه وقت، آقای ولایتی دادند. ایشان برای مذاکره رفتند و خیلی سخت مذاکره انجام شد. ما تقریباً دیپلماسی را باخته بودیم، اما همزمان با مذاکره و دیپلماسی خوشبختانه ارتش و سپاه و بسیج در مرزهای جبهه غرب در باختران مقاومتی کردند که به دیپلمات اجازه داد که جلوی طارق عزیز ضعف نداشته باشد. این اقدام باعث شد، کسانی که نیتشان این بود که به تهران برسند، شکست بخورند و مذاکرات ما نیز موفق بود. کاری که جنگ نتوانست بکند، دیپلماسی انجام داد.
رهبر معظم انقلاب، خودشان یک دیپلمات هستند
ایرنا: اما خودتان گفتید جنگ کمک کرد.
بله کسی منکر نیست رزمنده باید کار جبهه را انجام بدهد، دیپلمات مکمل رزمنده کارهای خودش را، الان مشکل این است که مدتی است، وزارت خارجه، وزارت خارجه نیست. رزمنده باید کار رزمندگی را انجام دهد، مراقب سرزمین و مرزها باشد و بجنگد، اما وقتی فرمانده کل قوا گفت نجنگد و برگردد، فشار نیاورد که ما باید تا فلان جا برویم. سیاست و دیپلماسی این موارد را بیشتر تعیین میکند که چه وقت موقع رفتن است، چه وقت موقع برگشتن و چه موقع وقت سکوت.
این نمی شود که ما دیپلمات هستیم و دیگران سخنرانی علیه سیاست خارجی انجام میدهند. هر کلمهای برای کشور قیمت و هزینه دارد، میتواند ضربه بزند یا به نفع باشد. قاعدتا در وزارت خارجه بهتر میشود، این موارد را آنالیز کرد و با کسب مجوز از بالاتر ، عمل کرد.
دیپلمات بایستی حرف سیاست خارجی را در میدان بزند، بعد هم نظارتیها هستند که حرفهایشان را بزنند، بالای سرمان هم که رهبر معظم انقلاب است که ایشان خودشان به تعبیر من یک دیپلمات هستند و خیلی سیاست خارجی را خوب میدانند . بنابراین جای دیپلماسی خالی است. امیدوارم در دولت جدید، اختیارات وزارت خارجه آن گونه شود که نقش قویتری را به نفع کشور در بازدارندگی ایفا کند.
ما دیپلماتهایی که از اول انقلاب ۴۰ سال در مملکت دیپلمات بودیم و می فهمیم چه خبر است. دیپلمات این نیست که فقط منطقه پیرامونی خود را یا منطقهای که مقاومت است، تحت نظر داشته باشد. بیش از ۲۰۰ کشور در دنیا وجود دارد. نگاه دیپلماسی باید فراگیر باشد تا استقلالی که شعار انقلاب بوده، حفظ شود و بتوانیم اهداف عالی خود را دنبال کنیم.
برخی اوقات، کشورهایی که دیپلمات قوی در صحنه دارند، از نظامیان هم در جبهه بهتر عمل کردهاند. به طور مثال در هند که سفیر بودم، برخی دیپلماتهای هندی از ژنرالهای هندی، بسیار قویتر عمل میکردند. هند کشوری با قدرت هستهای است.
سه جنگ با پاکستان داشته، اما حمایتهای مردم و اقتصاد قوی منجر به این شده که دیپلماتها در هندوستان در مقایسه با پاکستان موفقتر عمل کنند. این کشور پس از فروپاشی شوروی به طرف غرب گرایش پیدا کرد و همبستگیهای اقتصادی قویتر شد. اکنون این کشور پس از چین، قویترین اقتصاد را در آسیا دارد.
رحیمپور: نگاه دیپلماسی باید فراگیر باشد
نکته حائز اهمیت است که کشورهای دیگر نباید احساس کنند که وزارت خارجه هیچ قدرت و سهمی ندارد و باید بروند با کسی که اسلحه دارد صحبت کنند، این خطرناک است. باید تقسیم کاری که در دنیا وجود دارد در کشور ما هم جدی گرفته شوند و سیاستمدارن مذاکره کنند و نظامیها هم نظراتشان را بدهند، راهنمایی کنند، اما مذاکره بایستی توسط سیاستمدار و دیپلمات انجام شود.
اگر سلاح هستهای بازدارندگی داشت نمیتوانستیم دوبار به اسرائیل حمله کنیم
ایزدی: بیسمارک صدراعظم اسبق آلمان میگوید؛ «احمق ترین افراد کسانی هستند که بخواهند از تجربیات خودشان استفاده کنند»، مفهومش این است که اگر می خواهید از تجربه استفاده کنید، از تجربه دیگران استفاده کنید.
به عبارت دیگر اگر شما بخواهید از تجربه خود استفاده کنید، عمر خود را تلف میکنید، ظرفیت های خود را از دست میدهید و بیجهت هزینه میکنید.
سوال کردید که آیا برای بازدارندگی به سمت هستهای برویم؟ خب معلوم است این تجربه را نباید دوباره تجربه کرد، شوروی که فروپاشید، امروز را نگاه کنید، مگر اسرائیل سلاح هستهای نداشت، اما در پاسخ به اقداماتش علیه کشور، ما به او حمله کردیم اگر سلاح هستهای بازدارنده بود که ما دو بار به او حمله نمی کردیم.
ایزدی: اگر سلاح هستهای بازدارندگی داشت، نمیتوانستیم دوبار به اسرائیل حمله کنیم. عوامل بازدارنده باید اصالت داشته و نامیرا باشد عوامل بازدارنده باید دارای اصالت بوده، ریشهدار و مانا باشد، اسرائیل با این که سلاح هستهای داشته به ما حمله نکرده و این به دلیل عوامل نرم است حتی آمریکا هم جلوی آن را گرفت و گفت که منطقه را به آتش میکشی و ما نمیخواهیم این اتفاق بیافتد اگر ما هم حتی سلاح هستهای هم میداشتیم و طرفی به ما حمله می کرد، معلوم نبود از آن استفاده کنیم.
ورود به باشگاه سلاح هستهای بدون ائتلاف با یک قدرت امکان پذیر نیست
سوال مهم این است؛ آیا همه کشورهایی که سلاح هستهای دارند، فقط این سلاح برایشان امنیت ایجاد کرده است؟ باید مثال زد. من امنیت در کره شمالی را قبول ندارم، اما مثالی که ایشان زد، اگر چین و روسیه از کره شمالی پشتیبانی نمی کردند، سلاح هستهای کره به هیچ دردی نمیخورد.
اگر هندیها را شوروی، پاکستان و اسرائیل را آمریکا حمایت نمیکردند، سلاح هستهای به هیچ دردی نخورده و نخواهد خورد. حال اگر ما سلاح هستهای داشته باشیم چه کسی از ما حمایت میکند؟ معتقدم برعکس حتی ائتلاف جهانی علیه ما ایجاد خواهد شد که باعث می شود بیش از وقتی که سلاح هستهای نداریم به مخاطره بیافتیم یعنی امروز مخاطرات کمتری از آن روز داریم.
من از زبان مسئولان شوروی و بعد از روسها شنیدم که باشگاه سلاح هستهای یک باشگاه معمولی نیست؛ در همان جا و همان باشگاه عضوگیری میشود، اما به صراحت می گویند هر کشوری که بخواهد، عضو شود، باید دَم یکی از اینها را ببیند و با او داخل این باشگاه شود. خب این که این تازه اول گرفتاری است. ما میخواهیم به مخاطره نیافتیم، اما در چنین فرضی، باید موتلف روسیه یا آمریکا بشویم که سابقه آنها در ایران معلوم است.
ایران تنها کشوری است که شعار نه شرقی نه غربی داد
بنابراین با سلاح هستهای سراغ چه کسی برویم؟ اگر تنها باشیم که اتفاقا ایران راهی جز تنهایی ندارد، ما تنها کشوری بودیم که آمدیم شعار نه شرقی نه غربی دادیم. به تعبیر یکی از همکاران ما که گفت کشورها یا شمسی هستند یا قمری، آنهایی که شمسی هستند نیازمند قمرند، شوروی و آمریکا در زمان جنگ سرد، قمر داشتند. ما در زمان انقلاب گفتیم نه شرقی نه غربی، یعنی ما نمیخواهیم قمر کسی باشیم، خب چه کسی قمر ما است؟ هر وقت توانستیم برای خودمان قمر درست کنیم که باز هم تضمینی نیست، زیرا آنهایی که قمر داشتند هم کاری از پیش نبردند.
کارایی بازدارندگی نرم بیش از سایر انواع بازدارندگی
تأکید میکنم که کارایی بازدارندگی نرم از همه بیشتر است، زیرا کشورهایی که امروز رو به پیشرفت هستند، از این بازدارندگی استفاده کردهاند. به طور مثال اندونزی از این بازدارندگی استفاده میکند. زمانی این کشور در ساختار جهان قدرت چندانی محسوب نمیشد، این موضوع مربوط به ۱۰۰ سال پیش نیست، برای ۲۰ سال قبل است، این کشور اگرچه مسلمان است، اما افزون بر ۲۰ میلیون نفر جمعیت متکثر غیر مسلمان بودایی، چینی و مسیحی دارد، اما این کشور توانسته با جمعیت متکثر بازدارندگی ایجاد کند.
ایزدی این سوال مطرح است که اندونزی با آن جمعیت متکثر مسلمان و بودایی و مسیحی و چینی، سنگاپور ۵ میلیون نفری، امارت چند میلیون نفری چگونه بازدارندگی ایجاد کردند. به طور مثال اگر طرفی قرار باشد به امارات حمله کند اول باید نگران اتباع خود باشد
سنگاپور یک کشور پنج میلیون نفری را چه کسی حفظ کرده است ؟ تأکید من این است که به سمت بازدارندگیهای اصالت دار برویم تا کسی نتواند کاری کند. البته میتواند رقابت کند.
بندر سنگاپور هم میتواند با بندر شانگهای رقابت داشته باشد اما موقعیت جغرافیایی سنگاپور به گونهای است که حتی شانگهای هم ندارد. ممکن است برای موقعیت خلیج فارس ما هم این اتفاق بیافتد کما این که در گذشته و همین حالا هم افتاده است. به طور مثال بازدارندگی امارات که می گوییم کاخ شیشه ای و فلان دارد چیست؟ بازدارندگی امارات این است که هر کسی بخواهد به امارات حمله کند، منافع خودش را به خطر انداخته است، یک کشور چند میلیونی که مواطن آن حدود دو میلیون نفر بیشتر نیست. اما توانسته امنیت ایجاد کند. حال اگر قرار باشد هند به امارات حمله کند اول باید نگران اتباع خودش باشد.
رضایت مردمی و انسجام داخلی از بازدارندههای مهم در جلوگیری از تهدید و خسارت خارجی است
اعلایی: علاوه بر همه اینها که در واقع منافع مشترک و دیپلماسی است رضایت مردمی و انسجام داخلی از بازدارندههای مهم در جلوگیری از خسارت خارجی است. مادامی که شما رضایت و انسجام داخلی در کشور داشته باشید و پشتوانه حکومتی داشته باشید یکی از بازدارندههای مهم و قوی را برای خود ایجاد کردهاید.
تمام بادارندگیهای نرم را فهرست کرده حدود ۱۵ عوامل بازدارنده داریم. رضایت مردم و انسجام داخلی یکی از آنهاست. از بازدارندگی سخت شروع کردیم و بعد بازدارندگی نرم مثل اقتصاد، تجارت و دیپلماسی و بعد ژئوپلتیک، ائتلاف سازی و همان پیمانها را مطرح کردیم. وقتی عضو فعال یک پیمان هستی، به طور مثال ما عضو بریکس هستیم، ولی عضو فعال نیستیم، یعنی نتوانستیم تبادل کنیم؛ اگر عضو فعال در یک پیمان باشیم آن پیمان خودش بازدارنده است.
خوب حکومت کردن، اساس بازدارندگی داخلی است
رحیم پور: بازدارندگی داخلی مکمل بازدارندگی خارجی است. اما بازدارندگی داخلی چیست؟ رضایت مردم، جلوگیری از دزدی و اختلاس، عدالتخانه مورد رضایت جامعه و به تعبیری خوب حکومت کردن، دولت خالص و با درصد آرای بالا و محبوب در جامعه. البته در دل این موضوع مطالبی که دوستان گفتند هم بود، به طور مثال ما اقتصاد مستحکم داشته باشیم و این یعنی رضایت مردم، امام در دوره جنگ هستهای نداشت، کشورهای خارجی و حتی جوامع مسلمان را هم نداشت اما مردم را داشت و مردم همه اینها را میدانستند و با رضایت در دفاع از کشور شرکت داشتند.
مخاطرات داخلی ممکن است مشکل ایجاد کند / به دلایل مختلف در مورد تهدیدات خارجی بازدارندگی در داخل داریم
ایزدی: من فقط یک جمله میگویم که بالاخره شما عوامل ضدبازدارندگی را که به طور کامل نمونهاش را در شوروی دیدم . اشاره کردم که گورباچف هم نمی آمد، برژنف دیگر توان نگه داشتن این کشور را در یک دوره طولانی نداشت زیرا برای هر حکومتی دو عامل تهدید وجود دارد؛ خارجی و داخلی.
اعتقاد من بر این است که در ایران تهدید خارجی خود به خود با شرایطی که ما داریم تا حد زیادی خنثی شده است، چرا؟ به تاریخ مراجعه کنید کشورهای اطراف ما کم و بیش به یک شکلی مستعمره بودند غیر از ایران، چرا ایران مستعمره نبوده است؟ به دلیل اینکه شرایط ژئوپلتیک اساساً امکان مستعمره شدن را ندارد. حتی در آستانه جنگ جهانی اول که قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ بسته شد و میخواست ما را به سمت مستعمره شدن ببرد ،کشور ما در واقع در حال تجزیه شدن بود نه مستعمره شدن.
این موارد نشان میدهد که ما برای تهدیدات خارجی یک نوع بازدارندگی ذاتی در داخل کشور داریم.
حوزه تمدنی ما خیلی مهم است ظرفیت ها را هم که گفتم اما من فکر می کنم که ما بازدارندگی داخلی و مخاطرات داخلی را همچنان مواجه هستیم، از دید من چیزی که ممکن است ما را دچار مشکل کند مخاطرات داخلی است و این اتفاقاً ابزارهایش نسبت به آن بازدارندگی دم دست تر ، راحتتر و ارزانتر است.
جلال برزگر- مریم شفیعی
منبع