سوره صف، زوجِ سوره جمعه و همگروه با آن است، این دو سوره در متن مکتوب و جاویدان قرآن کریم با تعلیم خدا حکیمانه پشت سرهم قرار گرفتهاند، از این رو پیوندهای معنایی فراوانی با هم دارند، از جمله پس از اینکه در آیه 6 سوره صفّ مژده حضرت عیسی بن مریم به بنیاسرائیل که پیامبر بعدی احمد خواهد بود بیان میشود: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»، بیدرنگ در آیات آغازین سوره جمعه، بعثت خاتم پیامبران محمد مصطفی بیان میگردد و خاطر نشان میشود که مهمترین هدف بعثت و رسالت خاتم پیامبران این است که مردم قبل از اینکه بخواهند از طریق متن مکتوب با آخرین کتاب خدا آشنا شوند، بایسته است قرآن و کلام الله را با حالت فرقانشدهاش (آیه به آیه و سوره به سوره) در قالبهای موضوعی که ترکیبی حکیمانه از چند آیه (یک رکوع) است استماع کنند و پس از چندبار تکرار آن را در قلب خویش تثبیت نمایند ( یتلوا علیهم) تا بتدریج بستر فراگیری حکمتهای کتاب مبین برایشان فراهم آید و همه بتوانند در مسیر تزکیه و رشد و سعادت قرار بگیرند: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» (جمعه،2) و به این ترتیب، هر انسانی هماهنگ با همه مخلوقات خدا، مُسَبِّح و ذاکر خداوند بزرگ و بنده شایسته او شوند و از عزت و حکمت و فضل و مغفرت الهی برخوردار و سرشار باشند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ … و اذکروا الله کثیراً لعلّکم تفلحون» ﴿جمعه،۱و10﴾.
پس از بیان این هدف مهم از رسالت پیامبر اکرم(ص)، همانند دیگر سورههای مسبِّحات پای مقایسه رسالت اسوه حسنه خاتم پیامبران با دیگر پیامبران الهی بهویژه رسالت حضرت موسی(ع) و سرگذشت عبرتآموز قوم یهود و بنیاسرائیل به میان میآید تا هم مسلمانان درسهای لازم را از سرنوشت قوم یهود دریافت کنند، هم مثل آنان رفتار نکنند و هم از عقاید و باورهای نادرست آنها دوری و تبرّی بجویند و بدانند بیشترین تهدیدی که برای مسلمانان و جامعه بشری وجود دارد از ناحیه یهودیان خداستیز و انسانستیز است. چند نکته برای تبیین بیشتر:
1. برای ترویج اسلام و تثبیت مسلمانزیستن، بایسته است قرآن را مطابق هویت و ماهیت آن و بر پایه روش پیامبر، شفاهی تعلیم دهیم، تعبیر قرآن در سوره اعلی، یکی دیگر از سُوَر مسبّحات، آن است که قرآن باید بر مردم «اِقراء» شود تا هیچگاه از ذهن و قلب و زبان آنها پاک نشود و آموزههای آن در زندگی فراموش نگردد: «سَنُقرِئُكَ فلاتَنسیٰ»(اعلی،6)؛ در تبیین معنای اِقراء و بیان شیوه آن، در آیه هجدهم سوره قیامت میخوانیم: «فَاِذا قَرَأناهُ فَاتَّبِع قُرآنَه؛ هر گاه ما آیات قرآن را خواندیم، تو نیز همان را بخوان». پس اِقراء یعنی، معلم هر آیهای را که میخواهد آموزش دهد، آن را روشن و واضح و با صدایی رَسا و گویا میخواند و متعلم (قرآنآموز) پس از اِنصات (سکوت همراه توجه) و «اِستماع» (گوش فرادادن)، آن را تكرار میكند تا آیه مورد نظر از قلب و زبان معلم به قلب و زبان متعلم منتقل و متعلم نیز مانند معلم، حامل و معلم همان آیه شود. به این انتقال، «آموزش قرآن» گفته میشود.
اگر بر خلاف این روش عمل کنیم به همان نسبت از اهداف رسالت پیامبر(ص) دور شدهایم و چه بسا همانند یهودیان بهره ما مسلمانان از قرآن، در حد درازگوشی باشد که فقط بار سنگینی از کتاب را جابهجا میکند بدون آنکه از محتوای آن باخبر باشد یا بتواند از مضامین آن استفاده لازم را ببرد: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ» (جمعه،5).
2. تحمیل یادگیری قرآن بر مردم چه به صورت شفاهی باشد و چه به صورت مکتوب، آسیبهای جدی به شناخت مردم از قرآن وارد خواهد کرد و نه تنها زمینه استماع و تلاوت و انس و حمل قرآن در قلب و عمل به تعالیم قرآن را فراهم نمیآورد، بلکه به عکس موجب تکذیب عملی قرآن خواهد شد: «بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» ﴿جمعه،۵﴾. این افراد به سبب سخن گفتن بدون عمل، نزد خداوند بسیار منفورند: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ. کبر مقتاً عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون» ﴿صفّ،2-3﴾. و بنابر آیه نخست سوره منافقون که مجاور سوره جمعه است، این دسته از مسلمانان به سبب عُجب و خودبرتربینی منافق شده و در رسته کاذبان و دروغگویان خواهند بود: « إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ» ﴿منافقون،۱﴾ و درستترین سخن آنها (شهادت به رسالت رسول خدا) مساوی با دروغ ارزشیابی میشود!!
3. رسول خدا(ص) بر اساس اصولی همچون: «لَستَ عَلیهِم بِمُصَیطِر»، «وما اَنتَ علیهم بِجَبّار» و «وما اَناَ مِنَ المُتکلّفین» همواره با ابلاغ مبینِ قرآن که «بلاغٌ لِلناس» است، زمینه معارفه و آشنایی مردم را با قرآن فراهم میساخت تا کسانی که خواهان استماع و فراگیریاند، به آسانی بتوانند آن را بیاموزند. آن حضرت میفرمود: «لا اُکرِهُ أَحَداً مِنکم عَلى شَیءٍ، مَن رَضِی مِنکم بِالَّذِی أَدعوهُ إِلَیهِ فَذلِک، وَمَن کرِهَ لَم اُکرِههُ،… ؛ من کسی را وادار به کاری نمیکنم، بلکه دعوت من بر اساس رضایت و علاقهمندی اشخاص است، پس اگر کسی اکراه داشت، او را مجبور نخواهم کرد»
.
4. «الذین هادوها» و بنیاسرائیل از اینکه سالها خدا پیامبران را به سوی آنها گسیل داشته بود (حضرت موسی، هارون، داود، سلیمان، زکرّیا، یحیی، عیسی) و صاحب کتاب تورات شده بودند خود را قوم برگزیده خدا و «ابناء الله» (فرزندان خدا) و «احبّاؤه» (محبوبان خدا) در روی زمین میپنداشتند و با استکبار و خودبزرگ بینی و غرور و نخوت خود را برتر از همه انسانها و سرور آنها میدانستند و با این روحیه زشت انواع ظلمها و ستمها را درباره دیگر مردمان دنیا روا و جایز میدیدند و میبینند: «قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (جمعه،6). بنابراین، اگر مسلمانان هم بخواهند با همین روحیه، استکبار بورزند و با دیگر مردمان دنیا برای حل مشکلات آنها مشارکت نکنند و به یاری خدا و دین خدا به پا نخیزند، از فلاح و فوز عظیم خدا بینصیب خواهند ماند و توان و توفیق غلبه بر دشمنان را نخواهند یافت: «یریدون لیطفؤا نور الله بافواههم … یا ایها الّذین آمنوا کونوا انصار الله … تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم … ذلک الفوز العظیم» ﴿صفّ،۱4-8﴾. و با فرارسیدن اجل، زمانی برای جبران کارهای انجام نشده نخواهد بود و پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت: «یا ایها الّذین آمنوا … وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ. و لن یؤخّر الله نفساً اذا جاء اجلها» (منافقون،9-11).
5. بر خلاف شهرت موجود که برگرفته از عقاید نادرست یهود است، در اسلام روز جمعه و نه هیچ روز دیگری، روز تعطیلی نیست. در روز جمعه کسب و کار فقط به اندازه زمان برگزاری نماز جمعه تعطیل است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ.. فاذا قضیت الصلاة فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله» (جمعه،9-10).
6. مهمترین برگ برنده مسلمانان برای تحقق اهداف رسالت خاتم پیامبران، اجتماع آنان در قالب نماز جمعه و همدلی و همکاری آنان برای رفع مشکلات بر اساس آموزههای قرآن و سنت نبی مکرم است. از این رو، نمازهای جمعه و جماعت که تمرین بندگی خدا و آمادگی برای مقاتله با دشمنان دین خداست، باید در صفی منظم و پولادین اقامه شود و فقط با پرشدن صف اول، صف دوم باید شکل بگیرد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ» (صف،4). و هیچ چیزی نباید موجب گسستگی و بینظمی در صف نماز و وحدت مسلمانان اعم از شیعی و سنی در همه عرصههای زندگی اجتماعی شود و همانطور که در احادیث نبوی تأکید شده است که اگر میان مسلمانان در صف نماز که دوشادوش یکدیگر باید قرار بگیرند فاصله بیفتد جای آن را شیطان پر میکند.
7. منافقان به پیروی از یهودیان خداستیز به دنبال فتنهانگیزی در جامعه اسلامی و افتراق و عداوت و دشمنی هستند: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» (منافقون،8). از این رو، نمازهای جمعه و جماعت باشکوه مسلمانان با حضور همه مذاهب اسلامی و همراهی با مؤمنان به دیگر پیامبران و منذران بهویژه ایمانآورندگان به مسیح و مریم مقدس میتواند توطئههای جبهه شرک و نفاق را که سردمدار آن صهیونیسم انسانستیز است را خنثی کند.
انتهای پیام
منبع