شادی از عوامل مهم بهبود کیفیت زندگی افراد و جوامع مختلف است. بخشی از شادی و نشاط در جشنهای مذهبی متبلور میشود، اما برخی کارشناسان میگویند لحن جشنهای مذهبی مانند مراسم سوگواری است. در جامعه نوعی «پیری مستولی شده»، وجود دارد که مانع نشاط و سرزندگی است و باید علل آن را شناخت و درمان کرد، زیرا جامعه بانشاط در مسیر توسعه انسانی- اقتصادی گام برمیدارد.
در ایران ما اهمیت شادی به عنوان یک نیاز اساسی انسانی و اجتماعی به طور فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است. شادی نه تنها به بهبود سلامت روانی و جسمانی افراد کمک میکند، بلکه باعث افزایش بهرهوری، تقویت روابط اجتماعی و کاهش استرس و اضطراب میشود. در جامعهای که افراد شاد و خوشحال هستند، تعاملات اجتماعی مثبتتر و همبستگی اجتماعی قویتر است.
این امر به نوبه خود میتواند به کاهش مشکلات اجتماعی و افزایش سطح رفاه عمومی منجر شود. بنابراین، توجه به اهمیت شادی و تلاش برای افزایش آن در جامعه ایران میتواند به بهبود کیفیت زندگی و توسعه پایدار کمک کند.
اما مطالعه درباره پدیده شادی و ابعاد آن در جامعه ما که این موضوع مطرح میشود که میزان شادی در آن پایین است ضرورت انکارناپذیری است. بخشی از شادی و نشاط در جامعه که در جشنهای مذهبی تبلور میشود؛ چندی است به دلائل گوناگون مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است به گونهای که کارشناسان میگویند جشنهای مذهبی ما فاقد ایجاد نشاط و شادمانیاند.
با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهشگر ایرنا با دو تن از استادان و کارشناسان این حوزه از جمله دکتر «سیدابراهیم اشکشیرین» استاد فلسفه و دکتر «فاطمه جاناحمدی استاد تاریخ» گفتوگویی داشته که شرح آن را در ادامه میخوانید:
با این دارو مریض مداوا نمیشود
ایرنا: آیا برنامههای شاد و طنز ، نشاط لازم برای جامعه را فراهم میکند؟
اشکشیرین: ببینید وقتی شئون جوامع هماهنگ باشد و راه و مقصد آشکار، مردم برای رسیدن به آن سر از پا نمیشناسند، اما همین که توازن و هماهنگی جامع بهم بخورد، انسان دچار بلا تکلیفی و سردرگمی و بی سامانی میشود و افقی در برابر خود نمیبیند یا افق را تیره و تار می بیند، بنابراین دچار ملال میشود و دنبال چیزی است که خود را به بیعاری بزند و به مخدری به نام شادی و آثار کمدی روی می آورد.
برای همین است که رادیو و تلویزیون و مطبوعات ما پر از این مسائل است. حتی بیشتر شعرای معاصر به طنز روی آوردندهاند اما با این دارو مریض مداوا نمیشود. نیما در جایی میگوید: «نوشتن کمدی چندان لزومی ندارد. بیعاریها زیاد است. بهانه برای خندان شدن که در دست افراد است» بیش از آن نیازی نیست (نیما یوشیج، ارزش احساسات و پنج مقاله در شعر و نمایش، ص۱۳۱) . بنابراین کمدی یا شادی امروز بیشتر مخدری است که مریض را مدتی به بیحسی و غفلت یا سطحیت فرو میبرد و چیز مفید و عقلانی نیست. اگر جامعه سالم باشد و نظم و نسق داشته باشد و شئونات آن هماهنگ باشد و هر کس سرجای خود باشد یعنی قائمه جامعه که عدالت است حاکم باشد، مردم راه و مقصد خود را میدانند و احساس ملال نخواهند کرد بنابراین بانشاط خواهند بود، ولو اینکه در سختی باشند.
اگر بخشهای جامعه هماهنگ نباشد، انسان با بلاتکلیفی دنبال راه فرار میگردد
اشکشیرین: شادی و نشاط را نمیتوان به طور مجرد در نظر گرفت. انسان لازم است امید داشته باشد. امید واقعی نه مصنوعی و شکلی و صوری. این هم ایجاد نمیشود مگر اینکه انسان در جامعه باشد. آن هم نه هر جمعی چون بعضی حیوانات هم به طور جمعی زندگی می کنند، ولی جمع انسان مسبوق به خودآگاهی جمعی است.
این خودآگاهی مسبوق به تربیت و فرهنگ است. جامعه شؤون متفاوت دارد. اگر این شؤون هماهنگی و توازن نداشته باشد، انسان دچار بلاتکلیفی و ملال میشود و برای بیحسی، خمودگی و تخدیر خود، دنبال راه فرار میگردد.
ایرنا: درباره تجربه تاریخی شادی آفرین اعم از کهن و معاصر توضیح میدهید؟
به تاریخ هر قومی در زمانها مختلف نگاه کنید حیات و سرزندگی جزء لاینفک آنهاست. در حیات ما مسلمانان در صدر اسلام و دوران عباسیان و امویان مخصوصا امویان آندلس این امر آشکار است.
در جایی نقل شده در آندلس تا وقتی که فرق و مذاهب اسلامی جا را بر هم تنگ نکرده بودند، جامعه توانمندی و نشاط داشت اما همین که بعضی فرق جا را بر دیگران تنگ کردند. جامعه روی به پژمردگی نهاد و مدارس یکی پس از دیگری تعطیل شد. این خطا در ایران هم رخ داد، وقتی که دکان و دستگاه گروهها و احزاب بسته شد. امروز جامعه دچار بحران و بیماری شده است که سر دراز دارد و اینجا جای طرح آن نیست.
ایرنا: با توجه به بافت فرهنگی، تمدنی و تاریخی جامعه ما چه مصادیق و شیوه های هنجارمند شادی آفرین برای برگزاری شادمانه جشنهای مذهبی توصیه میکنید؟
باید به اسلام واقعی بازگشت کنیم حیات ما به آبشخور فرهنگ اسلامی بستگی دارد که خیلیها از سر جهالت و بعضی از سر مدپرستی و برخی هم که ماموریت دارند ما را به موهومات سرگرم میکنند و دستههایی هم بدان دامن میزنند.
اشک شیرین: پیامبر اسلام بعد غزوهای که حمزه شهید شد، محزون شد. دیگران هم برای حمزه سیدالشهداء عزاداری کردند و از فردای آن روز پیامبر عزداری را منع کرد. این در سیرت رسول الله ابن هشام آمده. ولی ما شب و روز به سر وصورت خود میکوبیمپیامبر اسلام بعد غزوهای که حمزه شهید شد و برای دیگر شهدا عزاداری می کردند ولی حمزه کسی نداشت که برایش مجلس عزا بر پا کند بنابراین پیامبر محزون شد چون دیگران از امر آگاه شدند جمع شدند و برای حمزه سید الشهداء عزا داری کردند و از فردای آن روز پیامبر عزداری را منع کرد. این در سیرت رسول الله ابن هشام آمده. ولی ما شب و روز به سر وصورت خود میکوبیم.
خوب است به حکایت عزداری شیعیان حلب که مولوی روایت میکند رجوع کرد. غزه امروز آیت زنده و آشکار تربیتشدگان اسلام است با آن همه سختی مصائب زن و مرد و پیر و جوان وقتی که پاره پاره اعضای عزیزان خود را جمع میکنند، مانند کوه با قدرت و قوت می گویند حسبنا الله…
در اسلام موسیقیدانهای مشهوری تربیت شدند
ایرنا: پژوهش حاضر در مورد ایجاد شادی در جشنهای مذهبی تمرکز یافته است، چه شیوههای نوینی برای تقویت و افزایش شادی در جشنهای مذهبی پیشنهاد میکنید؟
تاریخ صدر اسلام و سیره پیامبر و صحابه باید رجوع کرد. در ابتدا نگاهی بیاندازیم به جوامع اسلامی در ادوار درخشان شکوفایی در طول تاریخ، در اعیاد و مناسک و مراسم در سنت و فرهنگ و اعراف(عرفها) بر چه مسائل تاکید می شده، باچه منهج و روشی برگزار می شده که بتوان اگر فراموش شده آنها را إحیا کرد.
ایرنا: برخی معتقدند که بعضی از مصادیق شادی در جشن های مذهبی با ارزشهای اسلامی سازگاری ندارند، شما چه نظری دارید؟
متضاد با کتاب و سنت است. نه برخی مواردی که سلیقهای برخورد میشود، در اسلام موسیقیدانهای مشهوری تربیت شدند.
دکتر «فاطمه جاناحمدی» استاد تاریخ با گرایش تشیع دیگر کارشناسی است که به پرسشهای پژوهشگر ایرنا پاسخ گفته است.
شادی و غم، عامل بیرونی میخواهد
ایرنا: در حوزه علوم انسانی این مشکل را داریم که یک مفهومی را استفاده میشود اما دو معنای مختلف از آن برداشت میکنیم در نتیجهگیری میبینیم که در دو قلمرو مختلف با هم صحبت کردیم. شما چه تعریفی از شادی دارید مفاهیم متعارض آن را چه می دانید؟
جاناحمدی: در حوزه علوم انسانی بار مفاهیم به لحاظ اندیشگی تفاوتهای بسیاری میکند. شادی از آنجا که منشا انسانی دارد و طبعا ابعاد روانشناختی و جامعه شناختی میتواند به خودش اختصاص دهد، به نظر از آن مفاهیم خاص و پیچیده است. گاهی تعریف آن سهل و ممتنع به نظر می رسد. نوعی هیجان خاص می تواند قلمداد شود که این هیجان بر گرفته از ذات و فطرت بشر است.
شادی بخشی از حیات فطری بشر است اما از آن جا که از حس نشات میگیرد؛ قطعا بار نسبی دارد تعریف آن به آسانی نخواهد بود . شادی گاهی با انبساط توام است. انبساط را هم باید در خاطر و هم در تن دید. گاهی منشا فیزیولوژی و بدنی دارد. وقتی از صحت و سلامت جسم صحبت می کنیم میتواند شادی بخشی از وصولات (واکنش) این سلامت و صحت جسمی باشد.
اگر منشا روانی داشته باشد کار سختتر خواهد بود؛ چون توام با هیجانات است. الا ای حال، شادی بخشی از آن هیجانات بشر است و تعریفش به این آسانی نیست. برای اینکه ما شادی را خوب متوجه شویم نقطه مقابل آن یعنی غم یا سوگواری را باید درنظر بگیریم. آن هم بخشی از هیجانات بشر است. هم شادی و هم غم یک محرک بیرونی دارند. یکی به انبساط خاطر و فرح میانجامد؛ فرح را باید انبساط جسم و ذهن توامان بدانیم؛ غم نقطه مقابل آن است. بنابر این هر دو محرک بیرونی دارند.
رفاه عمومی شادی آفرین است/ در فرهنگ ایرانی غم نداشتیم
ایرنا:با توجه به حوزه دانشی و تخصصی شما چه تجربه و کنش تاریخی شادی آفرین اعم از کهن و معاصر دارید؟ ما می خواهیم در پایان مصاحبه به طور مثال پنج راهکار ارائه کنیم. ممکن است مصادیق زیادری از شادی آفرینی در جهان باشد اما متناسب با نظام ارزشی ما نباشد می خواهیم مثلا با این پنج کار شکل غم در مراسم جشن ما کاهش پیدا کند حالا اگر نگوییم که موجب شادی آفرینی نمی شود.
جاناحمدی: ما در فرهنگ ایرانی غم نداشتیم. موسیقی ما هم شاد بود . من در برگزاری جشنواره سوگواره های اسلامی متوجه شدم که موسیقی بخش عظیمی از سوگواره ما بوده است برای مثال موسیقی چمرانه که در غرب ایران امروزه خیلی معروف است، چنان تاثیر گذار است که گاهی تصور می شود که بند بند انسان دارد از یکدیگر جدا می شود. البته این موسیقی جایگاه دارد معمولا در غم جوان و… بکار میرود
غم هیچ وقت ملزم شادی نیست
موسیقی هم درایران موسیقی شادی آفرینی بوده است. فضای ایران غمگنانهاش هم شادی آفرین است مثل مرگ سیاوشان، کاه بر سر ریختن. منشا سوگواری گاهی با موسیقی خودش را نشان میدادند؛ بنابر این شادی ملزم غم است؛ اما غم هیچ وقت ملزم شادی نیست. رویکردهای غمگنانه یا فضای غمآلود به معنای تاثر وتاثیر در آن شادی وجود ندارد. اما شادی، کمی غم را دارد. امام علی (ع) فرمود هر وقت خیلی شادی یا غمگین میشوید به قبرستان بروید، غم و شادی منشائ واحد دارد. شادی و غم هیچ وقت دور از حیات انسان نیستند. تجربه زیسته ما هم کم نیست. من به عنوان معلم فضای علمی را فرح بخش میکنم.فرح با شادی کمی ابعاد(به کسرالف) معنایی دارد.
جان احمدی: فرح، بخشی از شادی است، نه همه شادی، رفاه عمومی و تغییر نگرش ما به جهان و هستی که شادی آفرین است؛ قرار بود انسان در معرض اسلام، تمام تلقیاش از جهان و جهانبینی اش تغییر کند، تا غم هم برایش منشاء شادی داشته باشد. ما دراین رویکرد اصلا غم نداریم
فرح، بخشی از شادی نه همه شادی است، رفاه عمومی است که منشاء شادی آفرینی دارد. تغییر نگره ما به جهان و هستی است که شادی آفرین است؛ اصلا کار اسلام همین است قرار بود انسان در معرض اسلام، تمام تلقیاش از جهان و جهانبینی اش تغییر کند، تا غم هم برایش منشاء شادی داشته باشد. ما دراین رویکرد اصلا غم نداریم.
مصیبت چیزی است که از طرف خدا می رسد وقتی منشاش خدا باشد، غمی وجود ندارد . انالله و اناالیه راجعونی است این نگاه دورانی به حیات بشر، انسان را وادار می کند که غم در زندگی اش کمتر باشد. بنابراین کنش های شادی افرین برای ما کم خواهد بود. شادی دیگران ما را خوشحال می کند. دیگران مراتب دارد خانواده ، شهر، قبیله و… و هرچه که می تواند در وسع دید ما باشد.
به نظرم کنشهای اجتماعی که می تواند برای ما شادیآفرین باشد میزان رضایت انسان از زیست خودش است اگر آموزه ها و نگرههای مان را تغییر دهیم. منشاءهای شادی ما هم از درون و هم از بیرون زیاد خواهد شد.
منشا شادی آفرین در انسان نسبی است شاید با خواندن قرآن (تطمئن القلوب) صورت بگیرد، با تغییر نگرش است، زیست اطراف ماست، نگاه به جزئیات زندگی، منشا هر چیزی را الهی دیدن، البته نه قضا و قدری دیدن. آن را نیکو دانستن؛ حتی اگر موجب تاثر شود. نوع نگره تغییر کند، وضعیت متفاوت است. شکل غم در زندگی ما متفاوت شده است منشاش هم متعدد شده است. شادی هم همینگونه است. بنابر این تجربه زیسته و معنای شادی ما متفاوت است.
نسل زد به دلیل تعارضات به این روز افتاد
ایرنا: با توجه به بافت فرهنگی، تمدنی و تاریخی ما چه مصادیق و شیوه های هنجارمند شادی آفرین برای برگزاری شادمانه جشن های مذهبی توصیه میکنید؟
اینکه روی جشنهای مذهبی تاکید میکنیم برای قلمرو و جغرافیای تحقیق است. شادی از یک محیط اجتماعی به محیط اجتماعی دیگر قابل تسری است قصد ما جدا کردن فرهنگ ایران و اسلام نیست، اگر آنجا بتوانیم یک کنش موفق داشته باشیم عناصر و ارکانش را بیابیم میتوانیم در محیطهای دیگر هم تسری دهیم.
راجع به محرکها صحبت کردم؛ محرکها انواع مختلفی دارند. محرکهای اجتماعی در زندگی روزمره ما متعدد هستند. همه چیز که انسان از صبح تا شام در معرض آن قرار می گیرد، محرک هایش هستند برخی شادی آفرین برخی غم آلود. محرک های اصلی در زندگی ما قطعا حاکمیت است، سیاست های حاکمیتی و فرهنگی، من میان فرهنگ ایرانی اسلامی تفکیک و تجمیع میکنم. تفکیکش راحت و تجمیع آن از تفکیکش هم راحت تر است.
دلیلش این است که فرهنگ ایرانی خودش فرهنگ مذهبی و دینی است. به همین دلیل هم ما توانستیم اسلام را آن هم نوع عالی آن؛ یعنی تشیع را بپذیریم. برنامه فرهنگی قوی در این ۴۰ سال نداشتیم. اگر خروجیهای مدرسه ما نسل زد شد؛ باید در این باره فکر کنیم. این نسل به خاطر تعارض به چنین ورطهای افتاد، آدم فرهنگ ساز، خلاق، برنامه ریز و … نداشتیم. رسانهها بسیار موثرند در راستگویی به مردم و ایجاد صداقت که منشاء محرک درونی برای شادی است. برخی موضوعات را مساله کردند ،در حالی که که در جامعه مساله نیستند. پس از آن پیامدهای آن را انکار کردند، این خودش می تواند شادی را از بین ببرد.
جلوی پیری مستولی شده بر جامعه را بگیریم
ایرنا: در برخی از مناسبتها به عنوان جشن، مراسم میگیریم اما عملا فاقد شادی آفرینی است. در روز ولادت امام حسن عسکری(ع) مداحی آمد با همان آهنگ و همان ریتم که در روز شهادتش خوانده بود در این مراسم هم خواند که مردم گفتند چه فرقی بین این دو مراسم وجود داشت. حالا با توجه به اینکه ما این جشن ها را برگزار میکنیم شما چه پیشنهاد نوینی برای تقویت شادی در اینگونه مراسم دارید؟
الان هیچ مساله نوینی ندارم. رسانه، نه جلب اعتماد نکرده و نه شادی آفرین است. من از پیری مستولی شده حرف زدم با این پیری جامعه چه پیشنهادی میتوانم، بدهم! جامعهای که به لحاظ تفکری مسن، جمود، خرافات باشد (بستر و زمینه این فعالیت هم در آن وجود ندارد). برخی هم که درآمدشان در این وضعیت است. رسانههای ما هم از مباحث و طرح موضوعات آکادمیک استقبال نمیکنند. سطح اجتماعی جامعه به لحاظ جمود بعضی چیزها را بیشتر میپذیرد. رسانه ما، رسانه فرتوتی است تا در آن تحول ایجاد نشود شادی هم نمیتواند، ایجاد کند موسیقی هم که پخش می کند، مخاطب ندارد.
گفتو گو: دکتر علیرضا قبادی
منبع