عباس ملکی استاد دانشگاه صنعتی شریف ۲۴ بهمن در گفتوگو با روزنامه ایران میگوید: اما وضعیت فعلی بازار نفت بویژه برای مصرف کنندگان انرژی بحرانی محسوب میشود و در این شرایط، ظرفیت اضافه تولید نفت خام برای تعادل بخشی به بازار اهمیت ویژهای دارد. به بیانی دیگر، نیاز به تولیدکنندگانی است که در صورت افزایش بیشتر تقاضا توان پاسخگویی به مازاد تقاضای انرژی را داشته باشند و مانع از برهم خوردن تعادل بازار شوند.
در این زمینه، عباس ملکی دیپلمات و عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف میگوید که یکی از معدود تولیدکنندگان نفت جهان که ظرفیت اضافه تولید نفت خام دارد، ایران است و به همین خاطر، اکنون نفت ایران برای بازار جهانی اهمیت خاصی دارد. او در این گفتوگو، به عوامل افزایش قیمت نفت، روند آتی آن و همینطور جایگاه ایران در بازار جهانی نفت خام میپردازد.
قیمت نفت خام مرز ۹۰ دلار برای هر بشکه را رد کرده است. از نظر شما چه عواملی باعث افزایش قیمت نفت خام و صعود به قله ۷ سال اخیر شده است؟
آن چیزی که در بازار نفت اتفاق میافتد، نشان از یک بحران اساسی دارد. اکثر سناریوهایی که توسط مؤسسات مطالعات انرژی و شرکتهای بینالمللی نفت برای آینده مطرح شده، این است که تقاضا در حال افزایش است. علل این افزایش نیز موارد متعددی است.
نخست اینکه جهان از بخش مربوط به بیماری کووید ۱۹ و شیوع آن و قرنطینه بیرون آمده و اکثر پیشبینیها این است که جهان این دوره را گذرانده و سویههای جدید بیماری کرونا به اندازه شروع بیماری مرگ بار نیستند. بنابراین اگر بیماری کووید ۱۹ بتواند مهار شود معنای آن این است که اقتصاد دوباره به فعالیت میافتد. البته اقتصاد برخی از کشورها در دوره کرونا هم رشد داشته است از جمله جمهوری خلق چین. حالا در امریکا هم رشد اقتصادی و اشتغال بیشتر شده و برای پیدا کردن نیروی کار الان رقابت عجیبی در ایالات متحده است.
اگرچه در کنار آن تورم هم بالا رفته است؛ بخصوص برای مواد غذایی و ملک. لذا نخستین موضوع، رشد اقتصاد جهانی است که دادههای اقتصادی اکثر کشورها نشان میدهد در حال بهتر شدن است. بخصوص این که در ابتدای سال ۲۰۲۲ حتی در اروپا هم ما این را مشاهده میکنیم.
نکته دوم این است که بازار انرژی یک بازار سرمایه بر است و سرمایه زیادی میخواهد که انرژی به شکل پایدار در اختیار ما باشد. در سالهای بعد از ۲۰۱۵ بتدریج سیاستگذاری جهان به سمت این رفت که انرژیهای پاک جایگزین انرژیهای فسیلی شود. بتدریج سیاسگذارهای کشورها هم دستورات، آیین نامهها و مصوباتی را تصویب کردند که نهایتاً به اینجا رسید که هر گونه سرمایهگذاری جدید در سوختهای فسیلی اگر بخواهد توسط بانکهای توسعهای مانند بانک جهانی و بانک توسعه اروپا و بانک توسعه آسیایی انجام شود، ممنوع است. بنابراین هر گونه سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی توسط بانکها ممنوع شد.
این باعث شد که سرمایهگذاری به وضوح در سوختهای فسیلی بخصوص نفت خام کمتر شود و بتدریج اکتشاف و استخراج سوخت فسیلی از منابع جدید کاهش یابد و به این ترتیب توسعه صنعت نفت در جهان قبل از سال ۲۰۲۰ و بیماری کووید ۱۹ دچار بحران شده بود. بنابراین عامل، دلیل دوم این است که سرمایهگذاری در بخشهای نفت و گاز کمتر شد و این باعث شد که عرضه نفت خام و آینده آن به حالت عدم قطعیت برسد. البته اکنون عرضه نفت خام کم نیست و حدود ۹۷.۵ میلیون بشکه در روز تولید میشود اما آینده این تولید و رفتن به بالای ۱۰۰ میلیون بشکه در روز هنوز در هالهای از ابهام است و فعالان انرژی با عدم قطعیتها و ریسکهای متعددی در بازار انرژیهای فسیلی مواجهاند.
اتحادیه اروپا برای این کار کلک مرغابی زده است. به جای بیان اینکه بگوید سرمایهگذاری در منابع فسیلی امکان پذیر و جایزاست، اعلام کرده که انرژیهای هستهای و گاز طبیعی جزء انرژیهای سبز و پاک هستند و بانکها میتوانند در این زمینه سرمایهگذاری کنند.
نکته سوم اینکه مسائل مربوط به انرژیهای تجدیدپذیر هم کم نیست. در سال ۲۰۲۰ میزان بادی که در اروپا وزیدن گرفته، نصف باد وزیده در سال ۲۰۱۹ است و این مسأله تولید انرژی بادی را تحت تأثیر قرار داده است. مواردی از این دست در انواع دیگر انرژیهای تجدیدپذیر نیز دیده میشود و نشان میدهد که به آن صورت نمیتوان به انرژیهای تجدیدپذیر متکی شد. اما سوختهای فسیلی پایداری دارند و برای تولید برق در لحظه میتوان سوخت مصرفی را به سوخت دیگر تغییر داد و از سوخت جایگزین استفاده کرد. این امکان در استفاده از انرژی تجدیدپذیر همچنان مورد سؤال است که مجموع این عوامل موجب افزایش قیمت نفت شدهاند.
به نظر شما قیمت نفت به بیش از ۱۰۰ دلار در بشکه میرسد؟
قیمت نفت قابل پیشبینی دقیق نیست. از سال ۱۸۵۰ تا به امروز هیچ کدام از پیشبینیهای قیمت نفت دقیق نبوده است چراکه قیمت نفت به دلایل متعددی بستگی دارد و همه عوامل قابل پیشبینی نیستند. از عوامل ساختاری، فنی و اقتصادی گرفته تا عوامل ژئوپلیتیک، سیاست و روابط خارجی، همه در قیمت نفت اثر دارند. به این ترتیب حتی شرکتهای بزرگ و مؤسسات پیشبینی کننده قیمت نیز با خطا مواجهاند.
البته اگرچه نمیتوان قیمت را پیشبینی کرد اما به نظر میرسد که قیمت نفت همچنان صعودی است. این اتفاق به دلایلی که گفته شد، یعنی رشد تقاضا، کمبود عرضه و مسأله ناپایداری در انرژیهای تجدیدپذیر در حال رقم خوردن است ولی اینکه در عمل چه اتفاقی میافتد، نیازمند صبر است.
برخی از تحلیلگران معتقدند که قیمت بالای نفت در زمانی که ایران توان جذب سرمایه خارجی را ندارد، نه تنها به نفع کشور نیست بلکه به مفهوم پیروزی رقبا و سایر تولیدکنندگان درجذب سرمایه است. نظر شما چیست؟
افزایش قیمت نفت در کوتاه مدت به نفع دولت است و به هر حال ممکن است که با افزایش درآمدهای نفتی، دولت پس از پرداخت هزینههای جاری برای هزینههای عمرانی هم اعتباری در نظر بگیرد. البته پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که وقتی قیمت نفت بالا میرود، دولتها چاق میشوند و اقدام به استخدام نیروی انسانی میکنند که در نهایت هزینههای دولت بالاتر میرود.
با این حال اگر دولت عقلایی رفتار کند و بتواند پول درآمدهای نفتی را از بودجه جدا کرده و مانند نروژ و امارات از محل درآمدهای نفتی فقط برای سرمایهگذاری این منابع را تخصیص بدهد، برای ایران نیز این افزایش قیمت نفت فایده خواهد داشت. در غیر این صورت، افزایش قیمت نفت بیشتر به نفع تولیدکنندگان دیگر خواهد شد.
درآمدهای نفتی امسال چقدر خواهد بود؟ گزارش نیم سال نخست بانک مرکزی از رسیدن درآمدهای نفتی به ۱۸ میلیارد دلار در ۶ ماه اول سال خبر میدهد. به نظرتان امسال درآمدهای نفتی از ۳۶ میلیارد دلار عبور میکند؟
به دلیل تحریم امکان اینکه برآورد کنیم امسال ایران دقیقاً چه مقدار درآمد نفتی خواهد داشت، ممکن نیست. نکته دوم اینکه باید دید چه مواردی بهعنوان درآمدهای نفتی در نظر گرفته میشود. طبق تعریف گزارش بانک مرکزی، موارد متعددی از نفت خام تا فرآوردههای نفتی بهعنوان درآمد نفتی عنوان شده است. اما به طور کلی اگر درآمد نفتی را شامل نفت خام و میعانات گازی بدانیم، برای سال آتی با فرض قیمت ۱۰۰ دلار در بشکه برای نفت خام و همینطور صادرات روزانه ۱.۵ میلیون بشکهای، ایران میتواند حدود ۵۰ میلیارد دلار در یک سال درآمد نفتی داشته باشد.
البته با توجه به متغیر بودن قیمت در طول سال و همینطور میزان فروش، این اعداد تنها یک فرض و ظرفیت است و دقیق نیست. در همین حال، صادرات گاز که یکی از گزینههای محاسباتی بانک مرکزی برای برآورد درآمدهای نفتی است، آنقدر کم است که تأثیر قابل ملاحظهای روی ارقام اعلامی ندارد. البته یکی از سؤالات نیز همین است که چرا یکی از ۳ تولید کننده بزرگ گاز طبیعی جهان چنین شرایطی دارد؟ حتی روی صادرات گاز نیز تحریم آنقدر نمیتوانست تأثیرگذار باشد. لذا مسئولان در وزارت نفت باید یک بار دیگر روی راهبردهای کلی تمرکز و تجدیدنظر کنند. اگرچه این کار تنها به وزارت نفت مربوط نیست و کل حاکمیت باید به آن بپردازد.
از اینرو، الان بیش از هر زمان دیگری باید نسبت به انرژیهای فسیلی که در دنیا علیه آنها گزارش، پیشبینی و اظهاراتی میشود، حساس باشیم و اتفاقاً باید آن را در اولویت بگذاریم و روی این بخش بیشتر کار کنیم. این مسأله بارها گفته شده است و امیدواریم که دولت به آن توجه کند.
بهعنوان سؤال آخر! دنیا بیشتر به نفت ایران نیاز دارد یا گاز؟ اصلاً نفت ایران چقدر برای بازارهای جهانی اهمیت دارد؟
نفت ایران رقم قابل توجهی نیست همانطور که اکنون از صادرات ۱.۵ الی ۲ میلیون بشکه در روز صحبت میکنیم. اما یک مثال میزنم. فرض کنید که برای انتخاباتی دو کاندیدا داریم و یکی از آنها ۳۵ درصد رأی آورده است و دیگری ۳۷ درصد. هر کدام از اینها که بخواهند دولت تشکیل دهند نیاز به احزاب کوچک با ۳-۲ درصد رأی دارند. اینجاست که این احزاب کوچک تعیین کننده میشوند. این طور نیست که چون رقم ناچیز است، کم اهمیت باشند. مثلاً در مورد دریای خزر نیز چنین است. دریای خزر ۳ درصد از ذخایر نفتی جهان را دارد اما خلیج فارس ۶۵ درصد از ذخایر را به خود اختصاص میدهد. اما در همین حال دریای خزر به دلایلی از جمله اینکه خارج از محوطه ژئوپلیتیک خاورمیانه است، مهم میشود.
در مورد نفت ایران نیز، این نفت به دو دلیل مهم است. اول اینکه تاکنون نبوده و حالا وارد بازار میشود و دوم اینکه برای بازار نفت ظرفیت اضافه خیلی مهم است. اتفاقاً اکنون یکی از دورههایی است که اکثر تولیدکنندگان از جمله عربستان سعودی این ظرفیت را ندارند. عربستان در سالهای قبل تا ۴ میلیون بشکه در روز ظرفیت اضافه داشت. برای همین، این ۲ میلیون بشکه ظرفیت صادرات نفت ایران مهم میشود؛ چراکه بالقوه است و هر لحظه میتواند وارد بازار شود. این نخستین نکتهای است که نفت ایران را مهم میکند.
نکته دوم اینکه نفت ایران به سبب دسترسیهایی که بازارهای مصرف -از اروپا تا آسیای شرقی و آفریقا- دارد و همینطور دسترسی ایران به دو دریا در شمال و جنوب، موقعیت ویژهای در زمینه عرضه دارد. بنابراین سیاستگذاریها در زمینه انرژی باید با در نظر گرفتن این موارد باشد.
اضافه بر این، اگر تولید نفت ایران افزایش یابد، میتوان به تدریج صادرات گاز طبیعی را هم تقویت کرد. صادرات گاز مسألهای است که از آن غفلت شده و باید مورد توجه قرار بگیرد. حتی لازم است، وزارت نفت مطالعه عمیقی انجام دهد که برای ایران آیا ظرفیت صادرات گاز به کشوری نظیر چین وجود دارد یا خیر. باید روی موضوع صادرات گاز طبیعی تمرکز ویژه داشت.
منبع