در گزارش روزنامه ایران میخوانیم: در چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تردیدی نیست که «جمهوریت» به معنای ابتنای نظام سیاسی بر آرای مردم همچنان یکی از دو پایه اصلی نظام جمهوری اسلامی است.
روزنامه ایران ۲۴ بهمن، پیرامون ادعاهای اخیر برخی مخالفان دولت درباره «مشارکت و مردمسالاری» گزارش میدهد: با این حال انقلت آوردن درباره این مفهوم و ابراز نگرانی برای جمهوریت که این روزها به ترجیع بند بیانیهها و موضعگیریهای اصلاحطلبان تبدیل شده است بیش از آنکه تلاشی برای استواری بیشتر بنای جمهوریت باشد، نقابی است که این جناح سیاسی سعی دارد پشت آن پناه بگیرد و از آن امکانی برای بازیابی آبروی از دست رفته و بازگشت به صحنه سیاسی کشور بسازد.
نقاب جمهوریت
دستورالعمل استفاده جناحی از کلید واژه جمهوریت در هفتههای اخیر نخستین بار در جریان جلسه مشترک حسن روحانی با محمد خاتمی، علی اکبر ناطق نوری و جمع دیگری از چهرههای سرشناس دو جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا مطرح شد. اتاق فکر عملیات روانی جریانهای رقیب دولت اعلام کردند که قرار است جلساتشان با هدف «احیای جمهوریت نظام» به بررسی «علل کاهش مشارکت سیاسی مردم» بپردازد.
پس از آن بود که در اقدامی هماهنگ تعابیری چون «کمرنگ شدن جمهوریت»، «تضعیف جمهوریت» یا آنچنان که دبیرکل حزب مردمسالاری در سخنرانی روز ۲۲ بهمن به کار برد «لنگیدن پای جمهوریت» به اسم رمز مشترک بیانیههایی تبدیل شد که از سوی تشکلهای مختلف منسوب به این جریان آن هم در سالگرد پیروزی انقلاب صادر شدند و همگی به یاد ضرورت «دفاع از جمهوریت نظام» افتادند. بخش عمدهای از نقطه اتکای این مدعا مبتنی بر کاهش مشارکت مردم در انتخابات سال ۹۸ مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است. واقعیتی که بیش از هر عاملی متأثر از عملکرد دولت مورد حمایت اصلاحطلبان و بازتاب آن در وضع معیشت مردم و درک رأیدهندگان از اوضاع عمومی کشور بوده است.
متهم یا مدعی؟
طنزی است که این جریانات امروز مدعی جمهوریت شده و شاید اگر خود را در برابر جایگاه قضاوتی عادلانه بگذارند با این حقیقت روبهرو شوند که بیش از آنچه در مقام شکایت ایستادهاند خود به عنوان متهمان ردیف اول کاهش مشارکت سیاسی مردم قرار دارند.
هنگامی که دولت مورد حمایت آنها حل و فصل همه مشکلات ریز و درشت کشور را به مذاکرات با طرفهای غربی و اروپایی گره میزد، این واحدهای تولیدی کوچک و بزرگ کشوربودند که به مسلخ وضعیت بلاتکلیف بهوجود آمده رفتند و بعد به پای بدعهدی طرفهای غربی مذاکره قربانی شدند. نتیجه چیزی جز ناامیدی مردم از تأثیر مثبت سیاست بر سفره معیشتشان نبود.
یک سؤال آسان، یک سؤال آسانتر
بیاعتقادان به تأثیر همراهی مردم در حل مشکلات که امروز در رثای مردمسالاری مصیبتنامه میخوانند و سالها تلاش کردهاند از این نمد برای حلقه بسته فعالان سیاسی حاضر در احزاب خود کلاهی ببافند بد نیست امروز پاسخگوی این سؤال باشند که چه نسبتی میان بدنه حزبیشان با اقشار مختلف مردم برقرار است؟ یا به این سؤال آسانتر پاسخ بدهند که نماینده منسوب به جریانشان که در ادوار مختلف با ادعای حمایت از حقوق کارگران به مجلس راه یافت چند بار به خود زحمت داده و برای برای دفاع از حقوق آنها نطق کرده است که حالا از تریبون همان تشکل برای «کارگران» ندای وانفسا بلند میکند؟ گویی برای برخی مدافعان جمهوریت، مردم فقط تا پای صندوقهای رأی معنا پیدا میکنند و اینکه پس از آن منتخبان با تصمیمات خود چه بر سر منافع و معیشت انتخاب کنندگان آوردهاند حائز کمترین اهمیتی نیست.
پرسش اصلی
بر همین اساس پرسش اصلی از مدافعان ادعایی جمهوریت این است که بگویند در دورانی که قدرت اجرایی کشور را در دست داشتهاند کدام امکان بالقوه را در راستای منافع ملی به فعلیت رساندهاند که منجر به افزایش امید و مشارکت شد؟ اگر نخواهیم چراغ هشت سال گره زدن همه چیز به برجام و مذاکره را به رویشان بگیریم، هنوز سؤالهایی از این دست باقی است که چرا وزیر نفت سوپر اصلاحطلب دولت شان از اجرایی شدن ایده توسعه پتروپالایشگاهها و جلوگیری از خامفروشی نفت و هدر رفت منابع خدادادی ایران جلوگیری کرد و چرا دولت تدبیر و امید در تصویب و اجرای توافق راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین که میتوانست بسیار زودتر از این به یکی از موتور محرکهای اقتصاد کشور تبدیل شود آنقدر تعلل و کارشکنی کرد که در نهایت پیگیری کار از سوی مقامات عالی کشور به مجموعهای خارج از دولت محول شد.
دفاع حقیقی از جمهوریت
اصلاحطلبان امروز در حالی برای پناه گرفتن پشت خاکریز جمهوریت تلاش میکنند که این خاکریز را جریانی دیگر فارغ از شعارهای پر طمطراق دموکراسیخواهی دارد فتح میکند. رئیس جمهوری که از آغاز بر این رویکرد تأکید کرد که برای حل مشکلات کشور روی قدرت و توان مردم حساب کرده است و به جای امید بستن به قدرتهای شرق و غرب و گره زدن امور به تصمیمات نیویورک و وین به شرق و غرب و شمال و جنوب کشور امید بسته است.
حکایت اما تنها حکایت امید بستن به مردم نیست. آنها میبینند که بر خلاف دولت پیشین که با به تعطیلی کشاندن سفرهای استانی از مهلکه پاسخ گویی میگریخت، رئیس جمهور و وزرای دولت سیزدهم چگونه در روزهای پایانی هفته با سفر به استانهای مختلف حل مشکلات جاری در شهرهای دور و نزدیک را پیگیری میکنند. مردم شاهدند که چگونه به تدبیر این دولت نمایش تلخ صفهای طولانی برای خرید مرغ و… پایان یافته و با ارسال کالاهای اساسی به در منزل کرامتشان گرامی داشته میشود.
آنها شاهدند که چگونه دولت رئیسی با تمام اراده به دنبال تخصیص عادلانه یارانه ارزی است تا منافع آن برای مردم باشد و نه ذینفعان و نورچشمیها. مردم نگاه متوازن دولت سیزدهم به داخل و بیرون را میبینند؛ آنجا که در سیاست خارجی به مذاکره برای احقاق حقوق ایران پشت نمیکند و در عین حال معطل ایفای تعهد غرب باقی نمیماند و از توسعه رابطهاش با کشورهای آسیایی و بویژه ارتقای تجاری با روسیه و چین به مثابه اهرمهای موازنه تأثیرگذار سیاسی و موتور محرکه اقتصادی بهره میگیرد و در این میانه آنچه اهمیت دارد تنها منافع بلند مدت مردم است. واکنش اصلاحطلبان اما به این همه پایین آوردن سطح منازعه تا حد وجب کردن میز مذاکره رؤسای جمهور ایران و روسیه است.
بیآنکه بدانند با این بهانه جوییها نمیتوانند عملکرد غیرقابل دفاع هشت سالهشان را به فراموشی بسپارند و پشت نقاب جمهوریت، کارنامه خود را پنهان کنند.آشتی مردم با سیاست و تأثیرگذاریشان در انتخابات خواست غایی نظام بر آمده از انقلاب اسلامی است، اما این آشتی بیش از شعار و ادعا، به عمل و عقیده محتاج است که در کارنامه این سخنرانان و بیانیهنویسها به کالای کمیابی تبدیل شده است.