چقدر جای شهدا خالی است! آن هم در ماه بهمن که یادآور خون و گلوله و فریاد است. دهه فجر که فرامیرسد، خاطرات آن روزها دوباره در ذهن ها نقش می بندد و اشعاری همچون «خمینی ای امام»، «بهمن خونین جاویدان»، «بهاران خجسته باد»، «بوی گل سوسن و یاسمن آید» و شعارهایی که ۴۶ سال پیش از دل مردم برمی خاست تا ریشه ظلم و طاغوت را برکَنند، در دل ها زنده می شود.
دهه فجر را دهه فجر نامیدند؛ چون برگرفته از سوره فجر است که می فرماید «والفجر و لیال عشر؛ سوگند به سپیده دم و به شب های دهگانه» شاید دهه فجر بهترین مناسبتی بود که توفیق دیدار با خانواده شهید مهدی رجب بیگی نصیب گروهی از جامعه قرآنی در بیست و هشتمین دیدار امسال شود که تقریبا هر هفته به همت سازمان قرآن و عترت بسیج تهران برگزار می شود. رجب بیگی در بهمن سال ۱۳۳۶ در شهر دامغان به دنیا آمد و عاشق تلاوت سوره فجر بود؛ آن هم به سبک محمدصدیق منشاوی.
رجب بیگی تحصیلات ابتدایی و متوسط خود را در تهران گذراند و به علت استعداد فوقالعادهای که داشت، همواره از دانشآموزان موفق مدارس محسوب میشد. وی از همان ابتدا علاقه بسیار زیادی به مطالعه و تفکر و تحقیق داشت و از این رو تا قبل از پایان تحصیلات متوسطه، با قرآن، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و سایر کتاب های مذهبی آشنا شد.
در این دیدار سکینه عالمی مادر شهید رجب بیگی به میهمانان خوش آمد می گفت ولی به یاد آیه و من نعمره ننکسه فی الخلق افتادم و با این که مادر شهید، سمعک به گوش داشت ولی بعضی از صحبت های مهیمانان را به خوبی متوجه نمی شد و فاطمه سرمد پرستار این مادر، بعضی از صحبت های میهمانان را با صدای بلندتری تکرار می کرد و حاج خانم عالمی هم یک به یک به سوالات پاسخ می داد.
جای مجتبی، معصومه و مرضیه رجب بیگی برادر و خواهران شهید رجب بیگی هم خالی بود که یکی به دلیل بیماری و بقیه هم به خاطر گرفتاری نتوانسته بودند در این برنامه شرکت کنند و از برادرشان بگویند ولی رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران از ویژگی های شهید رجب بیگی گفت که چگونه این دانشجوی پیرو خط امام با فعالیت های قرآنی در آن روزهای تاریک و خفقان ستم شاهی اعلامیه امام و مرادش را پخش می کرد و تا زمان پیروزی انقلاب و سال ۵۸ مسئولیت شورای دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران را به عهده داشت.
قربانی گفت: رجب بیگی در سال ۵۴ در رشته راه و ساختمان دانشکده فنی تهران قبول شد و عضو فعال دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشت و در پنجم مهر سال ۶۰ به دست منافقان ترور شد.
شاید قربانی چیزهای دیگری هم می خواست بگوید ولی فرصت نبود تا کارنامه درخشان و پرافتخار این شهید را در آن فرصت محدود مرور کند. مثلا می توانست درباره کارنامه سیاسی شهید رجب بیگی بگوید که چگونه در تظاهرات دانشجویی و خیابانی شرکت میکرد و سال ۵۸ در مقابل لانه جاسوسی در روز عاشورای حسینی علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی شعار هیهات منا الذله سر می داد. بعد از پیروزی انقلاب هم برای خواندن مقالات و تحلیل های سیاسی اش سر و دست می شکستند.
جای مجتبی رجب بیگی خالی بود که مثل دیدار سال ۹۶ درباره برادرش بگوید که مهدی چگونه گروهی را تشکیل داد تا به مدارس جنوب شرقی کشور بروند و به صورت داوطلبانه تدریس را شروع کنند. چون در آن زمان دانشگاه در اختیار قشر مرفه بود ولی مهدی و دوستانش تلاش میکردند تا دانش آموزان بتوانند از این مناطق هم وارد دانشگاه شوند و اصغر فانی، وزیر اسبق آموزش و پرورش، یکی از دوستان مهدی در این فعالیت داوطلبانه حضور داشت.
از گفته های مادر شهید معلوم بود که مهدی چقدر با قرآن مانوس بود و تلاوتهای قاریان برجسته را با دل و جان گوش میکرد و در آخرین روزهای زندگی دنیای اش، عاشق شنیدن تلاوت سوره فجر با صدای منشاوی بود و آن را زمزمه میکرد.
حاج خانم عالمی گفت که مهدی از دوران ابتدایی تا دبیرستان با قرآن مانوس بود و آنچه از قرآن فهمیده بود را برای شاگردانش توضیح می داد. او در مساجد و منازل به تبلیغ قرآن و مطالعه کتاب های دینی می پرداخت. حالا مادر شهید به حاضران سفارش می کرد که «قرآن را نباید زمین گذاشت. بخوانید و بخوانید و به خواندن یک صفحه و یک جزء اکتفا نکنید و معنا و تفسیر قرآن را یاد بگیرید».
قربانی با کمال تواضع گفت «ما در مقابل شما شاگرد هستیم» و مادر شهید با تواضع گفت «این جملات هم از تصدق سر شهداست».
محمدحسین فریدونی کارشناس حوزه آموزش قرآن که از کودکی شیفته نوشته های شهید رجب بیگی بود از خاطرات آن دوران گفت که اولین بار در سال ۵۹ یک نشریه طنز یک یا دو صفحه ای به نام جیغ و داد را می خوانده که نوشته های ادبی شهید غوغا می کرد.
فریدونی به حاضران سفارش کرد تا کتاب شهید رجب بیگی با عنوان «می رویم تا خط امام بماند» را حتما مطالعه کنند و سپس گفت: رجب بیگی علاوه بر شعر و قرآن به مسائل سیاسی اجتماعی توجه خاصی داشت و با خواندن کتاب می رویم تا خط امام بماند، می توان نثر قوی و تحلیل های سیاسی و طنز او را تحسین کرد. به همین دلیل گروه فرقان به ترور شخصیت هایی تاثیرگذار مثل استاد شهید مرتضی مطهری، شهید مظلوم آیت الله بهشتی و حتی رجب بیگی روی آورده بود.
این پیشکسوت قرآنی گفت که دشمن با به شهادت رساندن رجب بیگی یک ترور هدفمند را دنبال می کرده و نه یک ترور کور. فریدونی گفت: دشمن مهدی را به عنوان یک عنصر رسانه ای باسواد و تاثیرگذار در دفاع از اهداف و مبانی قرآنی و اسلامی انقلاب ترور کرد و اگر امروز او و امثال او بودند، مبدا تحولات جدی در حوزه فرهنگ و رسانه می شدند.
کمتر از یک ماه به بهار قرآن و ماه مبارک رمضان باقی مانده و در این مراسم چه جملات عمیق و زیبایی از شهید رجب بیگی درباره تلاوت قرآن خوانده شد و یک حال و هوای معنوی ایجاد کرد؛
آنگاه که درون خویش را از خود تهی یافتی و بیرون را خالی از خدا، قرآن بخوان.
آنگاه که در دریای خروشان زندگی، در چنگال طوفان جهل و ترس اسیر شدی و ساحل صلاح و صلح و کشتی نجات و رهایی را آرزو کردی، قرآن بخوان.
آنگاه که، عقلت، احساساتت را به بند کشید و فکرت، عشقت را، و قوه پیوستن به یزدان به نیروی عرفان را، از دست دادی، قرآن بخوان.
آنگاه که در کوچه باغهای یأس، حیران و سرگردان، ناامید و پریشان، در جستجوی قطرهای آب کشتزار خشک و قحطی زده اندیشهات را تسلی میدهی، از دریای بیکران امید لختی برگیر و قرآن بخوان.
آنگاه که مرگ را ختم، و معاد را، وهم، و پندار خود را، حتم یافتی، قرآن بخوان.
آنگاه که غرور، وجودت را گرفت و تفاخر شعورت را، ذلت خویش را عزت، و نخوت خویش را، همت یافتی، قرآن بخوان.
آنگاه که مرگ خود را دور دیدی، و حیات خویش را جاوید یافتی، و دنیا و آخرت را جدا از هم، قرآن بخوان.
آنگاه که از درستی گسستی، و بر مرکب سستی نشستی، و به پستی پیوستی و در منجلاب تباهی، رهایی را خواستی، قرآن بخوان.
آنگاه که نسیان گریبانت را گرفت، و عصیان دامانت را، قرآن بخوان.
آنگاه که نهایت سعادت را، بودن و شهادت را، نهایت حیات، پنداشتی، قرآن بخوان.
آنگاه که گذشته را حسرت، و حال را عسرت، و آینده را حیرت احساس کردی، «شب قدر» را به یاد آور و آنگاه، قرآن بخوان.
آنگاه که در دل سیاه شب و در اعماق تاریک ظلمات، در جستجوی نور و روشنی، ره میپویی و در آرزوی صبح و سپیدی، افق را به امید نظاره فلق، مینگری تا شاید طلوع فجر را در نیمه شب تماشا کنی، قرآن را باز کن، تا در فلق برگهایش و در افق اندیشهات شفق را دریابی، آنگاه قرآن بخوان.
آخرین برنامه این مجلس نیز تلاوت آیات پایانی سوره فجر بود؛ همان آیاتی که طبق روایتی از امام صادق(ع) به سوره امام حسین(ع) معروف است. «یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة...؛ ای روح آرام یافته، به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به او و او از تو راضی است.» و چقدر جای این روح آرام یافته خالی بود تا این آیات را زمزمه کند. شادی روحش صلوات.
منبع