افراط گرایی خشونت آمیز، به مثابه یک آتش زیر خاکستر، تنها با اتخاذ رویکردهای امنیتی خاموش نمی شود؛ بلکه نیازمند شناخت عوامل زمینه ای، از جمله نابرابری های اجتماعی، تبعیض سیستماتیک، و سوءمدیریت منابع است. در این میان، سازمان های مردم نهاد (سمن ها) به عنوان پل ارتباطی بین دولت ها و جامعه، نقشی حیاتی در پیشگیری، کاهش آسیب، و بازسازی اعتماد، ایفا میکنند.
افراط گرایی خشونت آمیز چیست و چگونه به تروریسم می انجامد؟
افراط گرایی خشونت آمیز منجر به تروریسم به استفاده از خشونت سیستماتیک یا اقدامات تروریستی برای پیشبرد ایدئولوژی های رادیکال اشاره دارد که معمولاً با هدف ایجاد ترس، ناامنی، و تغییر سیاسی یا اجتماعی اجباری در جامعه انجام میشود. این پدیده، ترکیبی از دو عنصر کلیدی است.
افراط گرایی: پذیرش باورها، اندیشه ها، یا ایدئولوژی هایی که خارج از چارچوب های پذیرفته شده اجتماعی، سیاسی، یا دینی قرار دارند و معمولاً با عدم تحمل، انکار گفت وگو، و رد هرگونه سازش همراه هستند.
خشونت: استفاده عمدی از زور برای آسیب رساندن به افراد، گروه ها، یا اموال عمومی به منظور تحمیل خواسته ها یا ترساندن جامعه.
افراط گرایی زمانی به خشونت و تروریسم منجر میشود که ایدئولوژی رادیکال، حق استفاده از هر ابزاری (حتی غیراخلاقی) را برای رسیدن به اهداف توجیه کند و گروه ها یا افراد، حل اختلافات از طریق گفت وگو را غیرممکن بدانند و خشونت را تنها راه تغییر قلمداد کنند. تبلیغات نفرت پراکنی علیه گروه های خاص (مذهبی، قومی، سیاسی) تشدید شود و خشونت را به عنوان وظیفه ای مقدس معرفی کنند.
پیامدهای افراط گرایی خشونت آمیز؛ فراتر از مرزهای جغرافیایی
خشونت ناشی از افراط گرایی، پیامدهایی فراتر از مرزهای یک کشور یا منطقه دارد. این پدیده، زنجیره ای از بحران ها را ایجاد میکند که صلح و امنیت، توسعه پایدار، و حقوق اساسی بشر و حاکمیت قانون و شرایط عادی و انسانی زندگی بشر را در سراسر جهان تهدید می کند.
تروریسم، بنیان های همزیستی مسالمت آمیز و صلح را از طریق ایجاد ترس، بی اعتمادی، و قطبی سازی جوامع تخریب میکند. به عنوان مثال، در برخی کشور آفریقایی مانند مالی و نیجریه، حملات گروه های افراطی به روستاها نه تنها باعث کشته شدن غیرنظامیان شده، بلکه تنش های قومی بین جوامع قبیله ای را تشدید کرده است. این تنش ها، همکاری های محلی برای توسعه اقتصادی را مختل کرده و چرخه خشونت را تداوم بخشیده است.
درگیریهای ناشی از افراط گرایی، زیرساخت های حیاتی مانند مدارس، بیمارستان ها، و مراکز تجاری را نابود میکند. در سومالی، حملات الشباب به خطوط انتقال انرژی، باعث قطعی برق در مناطق گسترده شده و فعالیت های اقتصادی را فلج کرده است. براساس گزارش سال 2019 برنامه عمران سازمان ملل متحد، تروریسم حداقل 119 میلیارد دلار در میانه سال های 2007 تا 2016 به اقتصاد قاره آفریقا ضربه زده است.
علاوه بر خسارت های هنگفت مادی، نقض حقوق شهروندی، از جمله بازداشت های خودسرانه، شکنجه، و محدودیت آزادی بیان، اغلب در پاسخ به تهدیدات امنیتی تشدید میشود. در فیلیپین، سیاست «جنگ ضد مواد مخدر» رئیس جمهور سابق رودریگو دوترته که با بهانه مبارزه با شورشیان کمونیست و گروه های افراطی اجرا شد، به نقض گسترده حقوق بشر و کشته شدن هزاران غیرنظامی منجر گردید.
خشونت و تروریسم، میلیون ها نفر را در سراسر جهان آواره می کند. تنها در سوریه، بیش از ۱۳ میلیون نفر در اثر جنگ داخلی و حضور گروه های تروریستی مانند داعش، القاعده و سایر گروه های تکفیری، مجبور به ترک خانه های خود شدند. این آوارگان، اغلب در اردوگاه های موقت با کمبود غذا، آب آشامیدنی، و خدمات بهداشتی مواجه بودند. افزون بر اینکه تعداد بسیاری نیز مجبور به مهاجرت های غیرقانونی و ترک کشورشان شدند.
چرا افراط گرایی ریشه می دواند؟
درک علل رشد افراط گرایی خشونت آمیز، نیازمند نگاهی چندبعدی به مسائل سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی است. عواملی همچون فقر و نابرابری اقتصادی، تبعیض سیستماتیک، ضعف در حکمرانی، جنگ و دخالت کشورهای کشورهای و فضای مجازی و اینترنت و محتوای آن از جمله عواملی هستند که باید به آنها توجه نشان داد.
جوانانی که در مناطق محروم با فرصتهای محدود شغلی و آموزشی زندگی میکنند، هدف آسان گروه های افراطی هستند. در مناطق قبیله ای پاکستان، که از فرصت های توسعه عقب مانده اند، طالبان پاکستان، آنجا را به محلی برای جذب و نیرو گیری خود تبدیل کرده است. این گروهها با وعده پرداخت حقوق ماهیانه به خانواده ها، نوجوانان را به عضویت میگیرند.
حاشیه نشینی اقلیتهای قومی یا مذهبی، احساس بی عدالتی و اینکه قربانی تبعیض های سیستاماتیک هستند را تقویت میکند. در میانمار، سرکوب سیستماتیک جامعه مسلمان روهینگیا توسط دولت بودایی، برخی از جوانان را به سمت گروه های شبه نظامی افراطی مانند حرکة الیقین (ARSA)که با القاعده روابط نزدیکی دارد سوق داده است.
ضعف حکمرانی و فساد هم از عوامل مهم رشد افراطگرایی خشونتآمیز هستند. هنگامی که دولتها نتوانند خدمات پایه مانند امنیت، آموزش و عدالت را به طور عادلانه ارائه دهند، نارضایتی عمومی افزایش مییابد. فساد نیز باعث توزیع ناعادلانه منابع و تضعیف اعتماد به نهادها میشود. این شرایط، زمینه را برای جذب افراد به گروههای افراطی فراهم میکند که وعده تغییر و عدالت میدهند. در نیجریه، فساد گسترده در سیستم توزیع منابع نفتی، نارضایتی عمیقی در میان جوانان ایجاد کرده است. این نارضایتی، بستری برای رشد گروه هایی مانند بوکو حرام فراهم نموده که با شعار «مبارزه با فساد دولتی» عضوگیری میکنند. این شعار و مانند آن برای جوانان محروم و ناامید که احساس میکنند توسط دولت نادیده گرفته شدهاند، جذاب است و آنها را به سمت عضویت در این گروه سوق میدهد.
هنگامی که از رشد افراط گرایی سخن گفته می شود، در کنار عوامل متعدد، نمی توان از نقش جنگ و همچنین دخالت کشورهای خارجی و سازمان های اطلاعاتی و امنیتی غافل بود. تنش میان کشورها و یا سیاست های مخرب برخی از آنها در قبال سایر کشورها، می تواند نقش مهمی در حمایت از افراط گرایان خشن ایفا کند. در سال های گذشته در افغانستان، حضور نظامی خارجی و درگیریهای داخلی، به قدرت گیری طالبان به عنوان گروهی رادیکال و دیگرگروه های تروریستی مانند داعش خراسان کمک کرده است. در تحولات پس از سال 2011 سوریه و ظهور و رشد گروه های افراطی، نقش کشورهای منطقه ای و بین المللی در حمایت از افراط گرایان تکفیری بارز بود. این کشورها با تزریق پول و امکانات علاوه بر حمایت از افراط گرایی و تروریسم به ادامه جنگ نیز کمک کردند.
و در نهایت باید گفت که فضای مجازی و تبلیغات افراطی در اینترنت و شبکه های اجتماعی، ابزاری قدرتمند برای جذب جوانان است. داعش با تولید محتوای حرفه ای شامل ویدیو، و شعارهای جذاب، هزاران جوان اروپایی و آسیایی را به سوریه و عراق کشاند. پیش از آن نیز القاعده از چنین بسترهای آماده ای بهره گرفته بود. برخی رهبران تندرو مذهبی از شبکه های اجتماعی و اینترنت به عنوان تریبونی برای پخش نفرت پراکنی و ایدئولوژی های افراطی استفاده می کنند. این موضوع تنها اختصاص به سوریه و عراق نداشته است و در سایر کشورهایی که به دور از میدان نبرد مستقیم تروریست ها بوده اند نیز مشاهده می شده است.
نقش سازمان های مردم نهاد؛ از نظریه تا عمل
سمن ها با تکیه بر انعطاف پذیری، نوآوری، و ارتباط مستقیم با جامعه، میتوانند در پیشگیری از افراط گرایی نقش هایی کلیدی و مهمی ایفا کنند. آموزش و توانمند سازی جوانان، مدیریت اختلافات داخلی، حمایت روانی از قربانیان و نظارت بر حقوق بشر همواره نقش هایی مهم و قابل توجه هستند که سمن ها می توانند با اجرای آنها گام های جدی در کمک به جامعه در حوزه مواجهه با افراط گرایی و خشونت بردارند.
در زمینههای آموزش، توانمندسازی جوانان، و مقابله با افراط گرایی سمن های متعددی فعالیت میکنند. یکی از این سازمانهای غیردولتی معروف که در این حوزه فعال است، سازمان بینالمللی ضد افراط گرایی (AVE) میباشد. این سازمان یک شبکه جهانی است که با هدف مقابله با افراط گرایی خشونتآمیز از طریق آموزش، توانمندسازی جوانان، و ایجاد گفتوگو بین جوامع مختلف فعالیت میکند. این سازمان با ایجاد شبکهای از فعالان، بازماندگان افراط گرایی، و جوامع محلی، تلاش میکند تا گفت وگو و همکاری بین گروههای مختلف را تقویت کند و با استفاده از رسانهها و فناوریهای دیجیتال، به مقابله با تبلیغات گروههای افراطی میپردازد و محتوای جایگزین برای جوانان تولید میکند.
SFCG هم نمونه یک سازمان موفق در حوزه مدیریت اختلافات بوده است. این سمن یک سازمان بینالمللی غیردولتی مستقر در آمریکا است که در بیش از ۳۰ کشور فعالیت دارد. هدف اصلی آن کاهش درگیریها، ترویج صلح و حلوفصل اختلافات از طریق گفتوگو و تعامل سازنده بین گروههای مختلف است. این سازمان غیرودولت در نیجریه، برنامههایی برای کاهش تنشهای بین مسلمانان و مسیحیان اجرا کرده است. در میانمار، برای کاهش درگیریهای قومی و مذهبی میان بوداییان و مسلمانان روهینگیا فعالیت داشته است و در افغانستان، برنامههایی برای جلوگیری از جذب جوانان توسط گروههای افراط گرا و خشن اجرا کرده است. این سازمان از ابزارهای نوآورانه مانند رسانه، آموزش، و برنامههای مشارکتی محلی برای تغییر نگرشها و ایجاد پلهای ارتباطی بین گروههای درگیر استفاده میکند.
* بنیاد هابیلیان
منبع