باتوجه به اهمیت موضوع طرح ترامپ علیه مردم نوار غزه؛ خبرنگار بین الملل ایرنا گفتوگویی با سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل بین الملل انجام داده که در آن به ابعاد مختلف طرح ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر کوچ اجباری مردم غزه به اردن و مصر و مخالفتهای جهانی با این طرح پرداخته است.
صدرالحسینی در این باره گفت که شاید یکی از دلایل اصلی مطرح شدن این موضوع توسط ترامپ این باشد که او جهان را در قالب یک تجارت ملک، زمین و فعالیت اقتصادی میبیند و مشاورانش هنوز به او اطلاع ندادهاند که شرایط کنونی در نظام بینالملل با شرایط سال ۲۰۱۶ در زمان حضور او در کاخ سفید بسیار متفاوت است و غرب آسیا دیگر همان منطقه سابق نیست.
او تصور میکند که میتواند با تکیه بر پشتوانههای مالی حامیان خود در حزب جمهوریخواه و همکاران و همفکرانش نظیر «ایلان ماسک» و سایر افراد ثروتمند، سرزمینهای مادری کشورهای دیگر را تحت اختیار خود درآورد یا به هر شکلی که خود صلاح میداند، آنها را تقسیمبندی، نامگذاری یا تغییر نام دهد.
طرح ترامپ در خود آمریکا هم به اجماع عمومی نرسیده است
غرور کاذبی که ترامپ در دوران انتخابات، با رویارویی با رقیبی بسیار ضعیف و ناتوان در عرصه رقابتهای سیاسی، کسب کرد، او را به این توهم دچار ساخت که میتواند چنین اقداماتی را به انجام برساند. البته، او در حال حاضر برنامههایی را در این راستا بهصورت مکتوب ارائه کرده که نهتنها برای کشورهای واقع در قاره آمریکا مانند کانادا و مکزیک، بلکه برای سایر مناطق ازجمله غرب آسیا و سرزمین غزه نیز تدوین شده است.
باید توجه داشت که بخش قابلتوجهی از طرحهای مکتوب ترامپ، حتی از سوی همحزبیهای جمهوریخواه او و همچنین تعدادی از اعضای حزب دموکرات که در حال حاضر از چهرههای برجسته کنگره و سنا محسوب میشوند، مورد نقد و مخالفت قرار گرفته است. افزون بر این، این طرح از سوی بسیاری از اندیشمندان سیاسی، ازجمله آقای «فریدمن» و برخی از اصحاب رسانه، نیز بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته و نتوانسته است حتی در خود آمریکا اجماع عمومی لازم را برای تحقق آن فراهم سازد.
بر همین اساس، این مخالفتها کاملاً آشکار و روشن است و ترامپ نیز تاکنون پاسخی برای این انتقادات ارائه نکرده است. علاوه بر این مخالفتهای داخلی، واکنشهای منفی در سطح منطقه و اروپا نیز افزایش یافته است. هیچیک از کشورهای غرب آسیا، ازجمله اردن، مصر، عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی، بهویژه آنهایی که مستقیماً تحت تأثیر این کوچ اجباری و نقض آشکار حقوق بینالملل که به نوعی نسل کشی به حساب میآید قرار میگیرند، با این طرح موافق نیستند.
شرایط به گونهای است که اروپا هم از طرح ترامپ حمایت نمیکند
بهعنوان نمونه، پادشاه اردن پس از بازگشت از سفر خود به واشنگتن، در پیام توییتری خود تأکید کرد که اگرچه این کشور پذیرای تعدادی از کودکان مجروح فلسطینی است، اما بهطور قاطع با اصل این طرح مخالف است. بسیاری از کشورهای اروپایی نیز با استناد به حقوق بینالملل، مخالفت خود را با این برنامه اعلام کردهاند. بهطور خاص، فرانسه و آلمان بهصورت رسمی مخالفت خود را اعلام کردهاند و شرایط به گونهای نیست که آنها بتوانند از این طرح حمایت کنند.
البته تا این مرحله نباید از یاد برد که برخی کشورهای اروپایی، در مواردی، تبعیت محض خود از سیاستهای ایالات متحده را نشان دادهاند و ممکن است در آینده تغییراتی در مواضع آنها نسبت به این طرح ایجاد شود. واکنش کشورهای عضو اتحادیه عرب نیز کاملاً شفاف بوده و اکثریت کشورهای عمده این اتحادیه مخالفت خود را ابراز کردهاند.
در شرایط کنونی، به نظر نمیرسد که کشورهای عربی نیز با این طرح هماهنگ باشند. حتی پادشاه و ولیعهد عربستان سعودی نیز موضع منفی خود را اعلام کرده و شروطی را برای برقراری آرامش در منطقه مطرح ساختهاند که هیچیک از آنها با این طرح ترامپ همخوانی ندارد.
باید توجه داشت که کشورهایی که مستقیماً در این طرح موردنظر قرار گرفتهاند، ازجمله اردن و مصر، تحت فشار قرار خواهند گرفت. اما اینکه این کشورها تا چه میزان توانایی تحمل این فشار را دارند و چگونه میتوانند راههایی برای خروج از آن بیابند، موضوعی است که در حال حاضر نمیتوان بهطور دقیق درباره آن اظهارنظر کرد.
اجرای طرح ترامپ بهسرعت امکانپذیر نخواهد بود
نکته دیگر این است که آیا این طرح قابلیت اجرایی شدن دارد یا خیر. به نظر میرسد که اجرای این طرح بهسرعت امکانپذیر نخواهد بود، چراکه ترامپ پس از اعلام اولیه آن، عقبنشینی کرد و اظهار داشت که این موضوع در اولویت قرار ندارد و نیازی نیست که بهسرعت به آن پرداخته شود.
نکته بعدی این است که مخالفان این طرح در ایالات متحده، اولویتهای دیگری را در برابر ترامپ مطرح خواهند کرد. مسائل داخلی و سرزمینی ایالات متحده، قطعاً در شعارهای انتخاباتی ترامپ برجستهتر خواهد بود و در صورت پافشاری او بر اجرای این طرح استعماری، این مخالفتها افزایش خواهد یافت.
در چنین شرایطی، احتمالاً بحثهایی در محافل دانشگاهی، رسانهای و نخبگانی آمریکا درباره بازگشت سیاستهای استعماری قرون هفدهم و هجدهم مطرح خواهد شد؛ اینکه ایالات متحده در قرن بیستویکم همچنان به دنبال اجرای طرحهای امپریالیستی برای تسلط و فتح سرزمینهای دیگر باشد، موضوعی است که در برابر اجرایی شدن این طرح مانع ایجاد خواهد کرد.
نکته مهم دیگر، پایداری و مقاومت مردم فلسطین است. در ۱۶ماه اخیر، آنها شرایط سخت جنگی را تحمل کرده، آب دریا نوشیده و از گیاهان صحرایی تغذیه کردهاند، اما سرزمین مادری خود را ترک نکردهاند، درحالیکه جنایات جنگی علیه آنها بهصورت مستمر ادامه داشته و تلفات سنگینی را متحمل شدهاند.
آمریکای ترامپ تمایل بیشتری بر سلطه نسبت به کشورهای همراهش دارد
ظاهراً ترامپ در ۱۶ ماه گذشته اخبار این منطقه را دنبال نکرده و به ایستادگی و توکل مردم غزه و استحکام اراده آنها بیتوجه بوده است. به نظر میرسد که او بر اساس گزارشهایی که از سفر اخیر نتانیاهو به دست آورده، این طرح را ارائه کرده است، درحالیکه شناخت درستی از واقعیتهای میدانی ندارد.
از مواضع ترامپ درباره تسلط بر سرزمینهای دیگر، تغییر نام برخی آبراهها و کوچاندن مردم غزه بهعنوان صاحبان اصلی این سرزمین، باید این درس را آموخت که قطعاً و یقیناً کوتاه آمدن در برابر ایالات متحده و شخص ترامپ، هیچگونه سود و منفعتی برای جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت.
چراکه تجربههای متعدد از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، بهویژه در مواجهه با سیاستهای آمریکا و شخص ترامپ، نشان داده که حتی در صورت فراموشی این تجارب، حافظه تاریخی ملت ایران به این زودیها چنین مسائلی را از یاد نخواهد برد.
این نکته بسیار حائز اهمیت است که کشوری مانند کانادا، علیرغم همراهی با ایالات متحده در سالیان گذشته، اکنون از سوی ترامپ بهعنوان یکی از ایالتهای تحت نفوذ آمریکا مطرح شده است. بنابراین، غربگرایان داخلی، حتی بدون مطالعه تاریخ معاصر کشور، میتوانند این واقعیت را درک کنند که ایالات متحده هرچه همکاری، همراهی و همافزایی بیشتری با یک کشور داشته باشد، تمایل بیشتری به سلطه بر آن و تحمیل هژمونی خود خواهد داشت.
منبع