جشنواره فیلم فجر و عیار شعار «وفاق ملی»

جشنواره چهل و سوم فیلم فجر در چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب یکی از پربحث و جدل ترین ادوار جشنواره فیلم فجر محسوب می‌شود؛ به ویژه اینکه رسانه های فارسی زبان خارجی بیش از سال های قبل بر کمیت و کیفیت آثار آن متمرکز شدند و سعی داشتند اولین جشنواره دولت مسعود پزشکیان را بی خاصیت جلوه دهند. برای نمونه، بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی این دوره را «بی‌روح‌تر از همیشه و بدون حضور تماشاچیان علاقمند به سینما» توصیف کرد و مدعی شد: «استقبال مردمی از جشنواره کم بوده است؛ به گفتهٔ منتقدان و خبرنگاران، فیلم‌های این دوره نه در جلب نظر آن‌ها موفق بودند و نه در جذب مخاطب». شبکه اینترنشنال نیز برخی ایرادات و انتقادات این دوره را که مرسوم بوده، به طور فزاینده ای بزرگ نشان دهد؛ اما واقعیت جشنواره چهل و سوم فیلم فجر چه بود و چه ویژگی های مثبت و منفی داشت؟

۱. جشنواره اول دولت چهاردهم: جشنواره سال ۱۴۰۳ نخستین دوره جشنواره فیلم فجر بود که تحت مدیریت و سیاست گذاری دولت مسعود پزشکیان برگزار شد. نخستین تغییرات این دوره از این لحاظ به تغییر مدیر سازمان سینمایی و دبیر جشنواره از محمد خزاعی و مجتبی امینی به رائد فریدزاده و منوچهر شهسواری مربوط می شد؛ تغییراتی که بیشتر در جهت شعار دولت چهاردهم یعنی وفاق ملی صورت گرفته بود و جایگزینی سازنده سریال «گاندو» با شاهسواری به عنوان یک چهره صنفی و سینمایی، بیش از هر چیز با این شعار سنخیت داشت؛انتخاب و مدیریتی که هرچند نتوانست همه تحریم کنندگان جشنواره های چهل و یکم و چهل و دوم را به دوره چهل و سوم برگرداند؛ اما به نظر می رسد تا حد زیادی توانست باعث جمع شدن طیف هنری و رسانه ای به سالن های جشنواره؛ به ویژه سالن های میلاد و ملت که مخصوص اهالی رسانه و هنر بود، شود؛ تفاوتی که حتی با برانداز تیپ و ظاهر حاضران در این دو سالن نیز مشهود بود.

۲. جشواره دولت چهاردهم و میراث داری دولت سیزدهم: با وجود اینکه جشنواره امسال در دولت پزشکیان برگزار شد، اما نمی‌توان آن را محصول سیاستگذاری های این دولت در نظر گرفت؛ چرا که بسیاری از فیلم‌ها دستاورد سیاستهای دولت سیزدهم بوده که در زمان این دولت و همزمان با این جشنواره از آنها رونمایی شد. برای نمونه، «موسی کلیم الله» یکی از پروژه های گران قیمت و استراتژیک بود که چند سالی است در حال تولید است و قرار است نسخه سریالی آن به سفارش سیما فیلم از تلویزیون پخش شود و ورسیون سینمایی آن در روزهای جشنواره نمایش داده شد و با بازخوردهای متنوع و ضد و نقیضی مواجه شد. فیلم‌های جاسوسی-امنیتی و دفاع مقدسی از جمله «شمال از جنوب غربی»، «۱۹۶۸»، «صیاد» و «اسفند» از جمله آثاری بودند که سفارش و کلید زدن آنها در دوره محمد خزاعی صورت گرفت و امسال در جشنواره اکران شدند. بنابراین نمی‌توان کل فیلم‌های جشنواره چهل و سوم فیلم فجر را دستاورد دولت پزشکیان قلمداد کرد و نقاط قوت و ضعفهای کمی و کیفی آن را به این دولت مرتبط دانست؛ نکته مهمی که در تحلیل کلی و سیاست گذاری جشنواره نباید آن را فراموش کرد.

۳. چیدمان فیلم‌ها و نمایش فیلم‌های توقیفی: یکی از بحث برانگیزترین و در عین حال مهم ترین نکات جشنواره چهل و سوم، به انتخاب فیلم‌ها و تعداد فیلم‌های بخش مسابقه و خارج مسابقه مربوط می‌شد. ۳۲ فیلم و ۴ انیمیشن در بخش مسابقه نمایش داده شدند و وجود برخی فیلم‌های بسیار ضعیف در فستیوال هنری و سینمایی کشور که قرار است ویترین سینمایی باشد و کشف استعدادها و جریانهای فکری نوظهور را مشخص کند، از مهمترین اشکالات هیات انتخاب و جشنواره امسال بود؛ فیلم‌هایی که در اکران عمومی نیز بعید است قادر به جلب مخاطب شوند.

به طور مصداقی تر حضور فیلم‌های «کفایت مذاکرات»، «آنتیک»، «تاکسیدرمی»، «افسانه سپهر»، «زال و رودابه» که آثار ضعیفی بودند، در کنار آثار متوسط رو به ضعیفی چون «بازی خونی»، «ماریا»، «داد»، «آبستن»، «لولی»، «دست تنها»، «شاه نقش» و «فریاد» که به زعم عمده منتقدان و اهالی رسانه فیلم‌های قابل توجهی نبودند، نه تنها باعث افت کیفی جشنواره شد، بلکه کلیت نگاه مخاطبان را به فیلم‌های بهتر نمایش داده شده نیز تحت تاثیر قرار داد و سبب شد تماشاگران این دوره با نوعی رخوت و ناامیدی، همه آثار را نظارت و داوری کنند.

مساله مهم دیگر خارج کردن فیلم‌های قابل توجه و باکیفیت از بخش مسابقه و نمایش آنها در بخش خارج از مسابقه بود؛ به نحوی که به استناد جمعیت حاضر در سالن نمایش های میلاد، برخی فیلم‌های خارج مسابقه به مراتب از فیلم‌های حاضر در بخش سودای سیمرغ موفق تر و شلوغ تر شدند. «لاک پشت»، «غریزه»، «پیرپسر»، «رگهای آبی»، «رکسانا» فیلم‌هایی بودند که در بخش مسابقه شرکت نداشتند؛ اما می‌توان با ممیزهای حداقلی و سعه صدر بیشتر مدیران سینمایی به اکران عمومی برسند و سینمای اجتماعی و ملودرام ایران را که تحت تاثیر کمدی‌های ضعیف و سخیف تسخیر شدند، دوباره احیا و پویا کنند.

۴. حضور حداقلی زنان سینماگر: یکی دیگر از وجوه قابل تامل جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، حضور حداقلی سینماگران زن بود؛ طوری که در میان ۴۱ فیلم به نمایش درآمده، تنها یکی از آنها به نام «مرد آرام» ساخته بهنوش صادقی تنها فیلمساز زن این دوره بود و از این جهت می‌توان جشنواره چهل و سوم را یکی از مردسالارترین ادوار آن محسوب کرد.

این حضور حداقلی علاوه بر فیلمسازان، درباره بازیگران زن نیز اتفاق افتاد؛ به طوری که برندگان بازیگری نقش اول و مکمل امسال یعنی فریبا نادری و لیندا کیانی، دو تن از بازیگران متوسط سینمای ایران هستند که به طور قطع به خاطر عدم حضور بازیگران توانمندتر سینما، امکان حضور و دیده شدن پیدا کردند و شانس دریافت سیمرغ جشنواره نصیبشان شد.

تصور کنید ممنوع از کاری یا کناره‌گیری بازیگران توانمند و محبوبی چون فاطمه معتمد آریا، پانته‌آ بهرام، هانیه توسلی و هنگامه قاضیانی از حضور در سینمای ایران، تا چه حد می‌تواند برای ایشان و کلیت سینمادوستان و حتی جذابیت فیلم‌ها تاثیرگذار باشند. به نظر می‌رسد چشم پوشی از یک کنش اجتماعی و نه لزوما سیاسی از طرف این بازیگران و نگاه پدرانه داشتن به فعالیت دوباره ایشان، می‌تواند به رونق دوباره سینمای به محاق رقته اجتماعی و بروز دوباره ملودرام‌ها در سینمای ایران کمک کند. نباید فراموش کرد که این افراد به استناد فعالیت هنری و صنفی سالیان دراز خود، کنشی در حمایت از همنوع انجام داده و بیشتر تمایل داشتند صدای خاموش زنان باشند و اتهام سیاسی و براندازی به آنها جای تردید دارد.

۵. داوری باحاشیه و فینال ناامیدکننده: یکی از موثرترین لحظات و در عین حال به یادماندنی ترین لحظات یک فیلم سینمایی، پایان آن است که در ذهن و خاطره مخاطب می‌ماند و می‌تواند روی قضاوت آنها روی فیلم بسیار تاثیرگذار باشد. یک فیلم متوسط با پایان خوب می‌تواند بسیار جذاب‌تر از یک فیلم خوب با پایان متوسط یا ضعیف باشد. سرنوشت جشنواره چهل و سوم فیلم فجر نیز به همین منوال بود؛ چرا که یک جشنواره متوسط و نه ضعیف، آن گونه که برخی رسانه های آن سوی آب در پی تصویرسازی آن بودند، با یک داوری جنجالی و نه چندان قدرتمندانه، به یک دورهمی سینمایی شبیه شد که قرار است از همه تقدیر شود و هیچ کس دست خالی و بدون جایزه از فستیوال بیرون نرود.

به طور مصداقی‌تر، تخصیص ۵ سیمرغ بلورین و ۱۳ نامزدی فیلم «موسی کلیم الله» به فیلمی که بیشتر جلوه های ویژه بود و تصویری کلیشه ای و تکراری از مقطع به دنیا آمدن حضرت موسی علیه السلام ارائه کرده، یکی از این بد داوری ها بود که به نظر رسیده نوعی قدردرانی از فیلمساز صاحب نام ایرانی، ابراهیم حاتمی کیا و پروژه ملی «موسی» بوده است. اما به نظر می‌رسد حتی خود حاتمی کیا هم قبول داشته باشد گیرایی و جذابیت فیلمهایی چون «آژانس شیشه ای»، «بوی پیراهن یوسف» و «از کرخه تا راین» در پروژه چند صد میلیاردی «موسی کلیم الله» تکرار نشده است.

از دیگر نکات سوال برانگیز داوران می‌توان به ترجیح بازی متوسط و تکراری مصطفی زمانی به شهاب حسینی و امین حیایی، نادیده گرفتن فیلمهای «زیبا صدایم کن» و «رها» در بخش‌های مختلف و تحویل گرفتن فیلم متوسط و حتی ضعیف «شمال از جنوب غربی» در رشته های مختلف، بی توجهی به بازی خوب میرسعید مولویان در فیلم «ناتور دشت» و اهدای جایزه به نقش و شخصیت مشوش فرهاد آییش در فیلم «موسی کلیم الله»، غافل شدن بازی خوب بیتا عزیز در فیلم «مرد ارام» و جایزه دادن به لینا کیانی در فیلم « ۱۹۶۸» و حتی نامزدی بی جای بهاره کیان افشار در فیلم «موسی کلیم الله»، کاندیداتوری نادرست حاتمی کیا در بخش فیلمنامه و اهدای سیمرغ بهترین طراحی صحنه به کیوان مقدم برای فیلم «موسی کلیم الله» به طوری که بیشتر فیلم جلوه های ویژه بوده اشاره کرد که تنها بخشی از ناداوری های ناامیدکننده داوران فجر بود.

در عین حال ترکیب هیات داوران و هیات انتخاب که از عزت‌الله ضرغامی تا رئیسیان و مستانه مهاجر، حضور چهره‌های برجسته سینمایی و هنری در اختتامیه و همچنین مجموعه رویدادهای برگزاری جشنواره، به نوعی تبلور شعار «وفاق ملی» پزشکیان در استفاده حداکثری از مجموعه توان نخبگانی فرهنگ و هنر به شمار می‌رفت.

*پژوهشگر ایرنا و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

ایران گزینه‌ای به جای جنگ و تحقیر در قبال آمریکا پیدا کند

هجدهمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران با عنوان «ایران امروز مسائل و معضلات سیاسی» …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ