سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
سیدمحمدحسن مؤمنی:
موعود در قرآن؛ مفاهیمی ثابت در دورانهای متغیر
در ادبیات قرآنی با یک منطقی روبرو هستیم که به تعبیر اهل منطق تحت عنوان کبرای قیاس یا مسئله یا برآیند کلی از نگرشی از قرآن میگویند در منطق قرآن که منطق وحی و سخن خداوند است اساساً همه هستی براساس سلامت، سعادت و نجات تعریف میشود و نقطه مقابل آن با عنوان نقطه تاریک و با تعبیر ظلمت، ظلمات و تباهی یاد میشود همواره یک جبهه دو سویه را شکل میدهد که طبیعتاً در این مواجهه؛ یک سو نجات، تذکاری و هدایت و سوی دوم تباهی و شکست است.
وقتی در ادبیات قرآن صحبت از پیروزی حق و شکست باطل به میان میآید نباید خیلی نگاه سطحی و ابتدایی به مسئله داشت چون بار معنایی، حس و اتمسفری که واژه پیروزی برای آدمها دارد این است که گمان بر این است که باید از همان اول تا پایان صورت و ظاهر مسئله توأم با کامرانی باشد درحالی که اینگونه نیست و در ادبیات قرآن اگرچه از پیروزی حق بر باطل یا اصلاً دو سویه حق و باطل سخن گفته میشود اما تار و پود این مسئله به صبر، بردباری و رنج آغشته است.
مسئله رنج امروز در دنیا وضعیتی دارد که رشته تخصصی و حوزه کاری بسیاری از فلاسفه در دنیا حوزه رنج است و اساساً فلسفه رنج یک باب علمی شده است که بشر در بستر رنج زندگی میکند. نمیخواهم بگویم که لزوماً بستر زندگی، بستر رنج است اما بیشک تار و پود زندگی به رنج آغشته است و به تعبیری که فرمود سرای زندگی، سرای توأم با خوشی دائمی نیست.
سیدعباس صالحی:
احساس غرور ملی با تأسیس مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی
ما علاقهمندان حوزه فرهنگ و کتاب در دهه ۴۰ ،۵۰ و ۶۰ احساس غبن میکردیم؛ زیرا جریان دائرهالمعارف نویسی در کشور ما تأخر تاریخی داشت. کتابهای جامع وجود داشت و کم نبودند، اما دائرهالمعارف نویسی چیز دیگری بود.
ویرایش اولیه دائرهالمعارف هلند در ۱۹۱۳ تا ۱۹۳۶ عرضه شد که با یک نگاه درونگرایانه دینی اسلامی و ایرانی بود و نکاتی را داشت که با آن منظر همراه بود و ویرایشهای بعدی آن هم بعد از جنگ جهانی دوم آمد.
عربها هم دائرهالمعارف نویسی را زودتر شروع کردند و اگر نگوییم احساس غبن، اما احساس تحقیر وجود داشت که فاصله قابل توجهی را با جریان دائرهالمعارف نویسی جدید داشتیم که سنت دیگری داشت و با کتابهای جامع نویسی گذشته متفاوت بود اما از بستر و زیستبوم درونگرایی اسلامی ایرانی فاصله داشت.
ژاله آموزگار:
در سنتهای ایران باستان ۱۵ سالگی نشان بلوغ جسمانی و چهلسالگی نشان بلوغ فکری و فرزانگی است. این موسسه عالیقدر مدتها پیش دوران بلوغ جسمانی را گذرانده است و اکنون در چهلمین سال پایهگذاری مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، میتواند با افتخار سرش را بالا بگیرد و به کارنامه درخشان خود ببالد. من از اولینها در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی نبودم ولی از طریق زندهیاد دکتر احمد تفضلی از فعالیتهای علمی این مؤسسه آگاهی داشتم که همیشه با نوعی تحسین از روند کارها در این نهاد یاد میکرد و میگفت که من بیشتر به ذوق و شوق این جوانان با استعداد و مشتاق یادگیری وارد این نهاد شدم و این جوانان اکنون خود بزرگان علم و ادب هستند.
همه ما به تجربه دریافتیم که نهادهایی در ایران موفق بودند که بیشتر غیردولتی و قائم به بنیانگذاری بودند که مصمم، معتقد و علاقهمند به اهدافی که آن نهاد به خاطر آن اعلام وجود کرده است. بودن آقای موسوی بجنوردی در رأس این نهاد بسیار مفید و مؤثر بوده است که برای پیشبرد اهداف این مؤسسه از هیچ تلاشی دریغ نکرد و کاری کرد کارستان. آقای بجنوردی دانشمندانی متخصص و کار آگاه و برجستهای را دعوت به کار کرد که برخی از آنها در آن زمان به غلط مغضوب بودند.
حجتالاسلام محمدتقی سبحانی:
اساس حکمرانی اهل بیت(ع) فرهنگی است
حکمرانی خود را به یک نکته کانونی تبدیل کرده است که شامل مجموعه فرایندهای واقعی حرکت یک گروه به سمت اهداف به صورت بهینه است. حقیقت حکمرانی مناسباتی است که گاهی به صورت ساده و گاهی پیچیده بین عوامل اثرگذار در حرکت جمعی اطلاق میشود.
حکمرانی خوب بهترین نتایج را از کمترین سرمایه میگیرد. این فرایند ممکن است در قالب یک گروه و حکومت و مؤسسه اقتصادی و … رخ دهد؛ در حکمرانی تأکید اصلی بر بازیگران واقعی صحنه است که منافع قدرت به آنان میرسد. حکمرانی همیشه و همه جا و در طول تاریخ حضور داشته است و پدیده جدیدی نیست ولی در دوره جدید به تدریج اهمیت حکمرانی مشخص و برجسته شده است؛ بعد از رنسانس، دولت مدرن جای همه عناصر حکمرانی را گرفت ولی به تدریج معلوم شد که الگوهای حکمرانی دولتهای متمرکز، واقعیت حرکت انسانی نیست.
امروز روشن شده است که سازمانهای بینالمللی تعیینکننده نهایی حکمرانی نیستند و جریانهایی هستند که مانع آنان هستند. اعتقاد و ادعای ما این است چیزی که انبیای الهی و اهل بیت(ع) در حرکت اجتماعی خود دنبال کردند الگویی است که امروز حکمرانی نامیده میشود برخلاف چیزی که در باور اهل سنت وجود دارد یعنی حکومت. البته الگوی انبیاء و ائمه(ع) گاهی منجر به ایجاد حکومت شده است و در موارد زیادی هم رخ نداده است. البته حرکت راهبری اجتماعی از سوی انبیاء و ائمه(ع) شکل گرفته و مسئله اجتماع و نهضت اجتماعی از رسالت ایشان بیرون نبوده است.
حجتالاسلام مهدی ایمانی مقدم:
روزه شرط ایمان حداقلی در همه ادیان است
ایمان از مقولات تشکیکی و سلسله مراتبی است و بالاترین مرتبه ایمان، اعتقاد کامل به مراتب ولایت اولیای الهی و در مقام عمل، ترک محرمات و عمل به واجبات است.
مراتب دانیه ایمان به تعبیر آیه ۶۲ بقره إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ یعنی مرتبه پایین ایمان همان است که پیروان ادیان مختلف یهودی و مسیحی و صابئی به خدا و آخرت ایمان دارند؛ شرط اینکه انسان به مرتبه ایمان ولو مرتبه دانی آن برسد روزه را مطرح فرموده است یعنی روزه، شرط رسیدن به مقام ایمان در همه ادیان توحیدی و الهی است که مصداق عمل صالح است.
حجت الاسلام علیاکبر ذاکری:
«امنیت و سلامت» دو نعمت بزرگ در اسلام
اگر بخواهیم درباره مفهوم «اطلاعات در سیره اهل بیت» بحث کنیم، میتوان گفت این موضوع دو بُعد اساسی دارد. بعد اول به اطلاعات مورد نیاز حاکم یا مسئول بازمیگردد؛ یعنی آگاهی عمیق نسبت به وضعیت جامعه، نیازها، ظرفیتها و مشکلات موجود کسی که وظیفه حکمرانی دارد، باید از شرایط زیردستان خود اطلاع دقیق داشته باشد تا بتواند برنامهریزی مؤثری انجام دهد.
در این زمینه، میبینیم که ائمه ما، چه در زمانی که حکومت در اختیار داشتند و چه در دورانهایی که حکومت ظاهری نداشتند، همواره اطلاعات کافی از وضعیت جامعه و یارانشان کسب کرده بودند و اطلاعات آنها تنها به حوزههای سیاسی محدود نمیشد بلکه ابعاد فرهنگی، شبهات رایج و پرسشهای مردم را نیز شامل میشد که این جامعیت اطلاعاتی باعث میشد که مدیریتی موثر بر جامعه مومنین اعمال کنند.
در روایات آمده که رهبر جامعه باید خود را در سطح ضعیفترین قشر جامعه نگه دارد تا فاصلهای روانی میان مردم و حاکم ایجاد نشود و وقتی افراد جامعه ببینند حاکمشان سادهزیست است و با امکانات معمولی زندگی میکند، احساس عدالت بیشتری خواهند داشت و مخالفتهای اجتماعی کاهش خواهد یافت.
خسرو باقری:
دین را نباید با دینداران سنجید
وقتی از زاویه دانشگاه علوم تربیتی به موضوع دین نگاه کنیم میبینیم که نسل جدید نسبت به دین اقبالی ندارند و باید دید که چرا تربیت دینی دچار مشکل شده است. وقتی کسی به دین اقبال نمیکند یعنی تصویری که از دین دریافت میکند انگیزاننده نیست و همین موضوع موجب شد تا کتاب «نگاهی دوباره به دین و دینداری» نوشته شود.
محورهای این کتاب به این ترتیب است که به ضرورت دینورزی، نقش و کارکرد ویژه دین، چالشهای مربوط به رابطه عقل و دین، رابطه دین و اخلاق، رابطه دین و دیداران، رابطه خدا و جهان، چالشهای مربوط به پیامبر اسلام(ص)، چالشهای مربوط به جهان پس از مرگ، امامت، اسلام و کفر، مردم و علمای دین، مناسک دینی، رابطه دین و امور اجتماعی و رابطه دین اسلام و فرهنگ زندگی مسلمانان میپردازد.
همیشه سه انگیزه برای دینداری وجود داشته است که عبارت است از ترسها، رنجها و نادانی. دین برای انسانها به نحوی آرامش بخش بوده است و سؤالات او را پاسخ میدهد. علم و تکنولوژی نمیتواند سؤالات برون جهانی را پاسخ دهد و دین آمده است تا به موضوعات این دست بپردازد. مصداقهای ترسها، رنجها و جهلهای امروز تغییر کرده است اما علم و تکنولوژی نمیتواند به همه ترسها و رنجها و نادانیها پاسخ دهد بلکه فلسفه و ادیان است که باید پاسخگو باشند؛ بنابراین ضرورتی که در گذشته دین وجود داشته هنوز هم ادامه دارد فقط مصادیق تغییر پیدا کرده است یعنی مصادیق عوض میشود اما مسئله هنوز وجود دارد.
حجتالاسلام سیدمحمد بازقندی:
معاد بعد از توحید از مهمترین چیزهایی است که قرآن به آن اشاره کرده است و برخی، آیات مربوط به معاد در قرآن را هزار و ۲۰۰ آیه و برخی، تا دو هزار آیه برشمردهاند؛ یعنی نزدیک به یک سوم آیات مربوط به معاد، قیامت، بهشت، جهنم و… است که نشان از اهمیت و تأثیرگذاری این موضوع دارد.
در حدود ۳۰ آیه از قرآن بحث معاد را بلافاصله بعد از توحید مطرح میکند آیاتی مانند «امَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ» و بیش از صدبار عبارت «یَوْمِ الْآخِرِ» آمده است و اگر بخواهیم میانگینی بگیریم تقریباً هر صفحه از قرآن به مسئله قیامت اشاره کرده است؛ مثلاً سوره حمد که در ابتدای قرآن است آیه «مالک یومالدین» را مشاهده میکنیم که بحث قیامت را مورد توجه قرار میدهد و در صفحه دوم نیز همیگونه که آیه «بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» را مشاهده میکنیم یعنی در صفحهای از قرآن نیست که به معاد اشاره نشده است.
دلیل اول این است که ایمان به خدا بدون معاد کامل نمیشود یعنی در ادامه توحید باید اعتقاد به آخرتی هم وجود باشد و بدون ایمان به معاد، ایمان ناقص است. دلیل دیگری که ذکر شده این است که ایمان به معاد به زندگی انسان معنا میدهد. دلیل دیگر اینکه معاد ضامن اجرایی احکام الهی است. دلیل بعدی این است که معاد سبب میشود تا روح دنیاپرستی تضعیف شود. دلیل آخر اینکه معاد و باور به آن سبب آرامش در دنیا در مقابل مصائب و مشکلات میشود.
مجید معارف:
در شأن نزول این آیه مرحوم طبرسی(صاحب تفسیر مجمعالبیان) آورده است که شخصی در مدینه به نام ابوحصین زندگی میکرد؛ او دو فرزند داشت و فرزندان او به کار بازرگانی و تجارت مشغول بودند و طرف تجارت ایشان هم تاجران مسیحی بودند؛ این تاجران مسیحی در پوشش تجارت به تبلیغ مسیحیت هم میپرداختند و به تدریج در این فرزندان ابوحصین هم تأثیر گذاشته بودند و آنان را به مسیحیت جلب کردند.
پدر، ناراحت شد که بچههای من از دین اسلام برمیگردند، لذا خدمت پیامبر(ص) رسید و دغدغه خود را مطرح کرد؛ در اینجا این آیه نازل شد که اصل پذیرش دین باید انتخابی، اختیاری و با چشم و گوش باز باشد و اگر قرار بود دین تحمیلی باشد ارزشی ندارد و پدر و مادر حق بیشتری در دیندارکردن فرزندان خود نسبت به مبلغان دینی دارند.
آیه میفرماید که کاری به کار فرزندان خود نداشته باشید و اگر خدا بخواهد آنان را هدایت خواهد کرد؛ راه ما مشخص است و راه کمال و رشد از انحراف متمایز است و بگذارید انسانها راه خود را بر مبنای دلیل روشن طی و خودشان مسیر خود را انتخاب کنند.
انتهای پیام
منبع