در نیمه اول سده بیستم زمانیکه رویکردهای مدرنیستی با ظهور سبکها و جریانهای متنوع صحنه هنر اروپا را درمینوردید، قاطبه نقاشان امریکا، همچنان گرایشهای مختلف هنر رئالیستی را دنبال میکردند.
مشهورترین نمونه تابلو ‘گوتیک امریکایی اثر شاخص و بحثبرانگیز گرنت وود در ابعاد ۷۸ در ۶۵ سانتیمتر است که از دید برخی کارشناسان مهمترین نقاشی امریکا در قرن بیستم و یکی از ده اثر پرآوازه تاریخ هنر شناخته میشود.
گرنت وود گرچه سفرهایی به اروپا داشت، اما این اثر را همچون اغلب آثارش با بیاعتنایی مطلق به رهیافتهای مدرنیستی مانند فضای انتزاعی، ضربهقلمهای نمایان و ادراک کوبیستی خلق کرد. او زمانی کلبه چوبی سفیدی با خودنمایی و شکوه بیهوده، شبیه کلیساهای اروپا، دیده بود و با این اثر برآن شد تا تجسم خویش از تیپ انسانهایی که در آن میزیستهاند را بهتصویر درآورد. بدینسان کیفیت گوتیک در معماری، الهامبخش او در خلق پرترههایی متوهم و کابوسزده شد.
گوتیک، سبکی پرتکلف با آرایههای اغراقآمیز و جلوهای مرعوب کننده در هنر و معماری قرون وسطی؛ زمان استیلای مذهب و کلیسا بر همه شئون اجتماعی در اروپا بود. انبوه خطوط و نقشها در این سبک برای اشاره به خدا بهسوی بالا اشاره دارند؛ همانند طاقها و پنچرههای بلند و نوکتیز که جلوهای از آن در پسزمینه این نقاشی دیده میشود.
سایر عناصر نقاشی نیز در کشیدگی عمودی با معماری گوتیک همراهی دارند؛ از جمله چنگک سهشاخه در دست مرد و حتی صورت کشیده او. گرنت وود از خواهرش و دندانپزشک خانوادگیاش خواست بهعنوان مدل، جداگانه، در مقابل خانه گوتیک بایستند تا با اجرای دقیق واقعگرایانه به سیاق نقاشان کلاسیک، صحنهپردازی سورئالیستی خود را بازنمایی کند.
او سپس نقاشی را به انستیتوی هنر شیکاگو فرستاد درحالیکه مطمئن نبود برای نمایشگاه سالانه پذیرفته شود. اما برخلاف انتظارش مدال افتخار و ۳۰۰ دلار جایزه دریافت کرد و اثر توسط انستیتو هنر شیکاگو خریداری شد که تا حال حاضر در همانجا نگهداری میشود. بااینحال نقاشی خیلیها را خشمگین کرد، بهخصوص بهخاطر چهره عبوس و متعصب مرد که طنزی اهانتآمیزی از سادهاندیشی روستایی و استعارهای از تحجر در جامعه امریکایی تلقی میشد.
منتقدین اثر را نقدی گزنده علیه ارزشهای آمریکایی قلمداد میکردند. ده سال بعد گرنت وود به همه انتقادات پاسخ داد: کسانی که از این نقاشی رنجیدهاند، همانهایی هستند که خود را شبیه ایندو شخصیت احساس میکنند. حالا اثری کهدر آغاز بحران اقتصادی امریکا خلق شد، تصویری کابوسوار از درام انسانی در وضعیت خاص تاریخی، ارزیابی میشود.
در این اثر مرد کشاورزی در کنار دخترش ایستاده که اغلب به اشتباه تصور میشود همسر اوست. آن دو در جلوی تصویر دیواری انسانی شکل داده، گویی از خانه و حریم امنشان حراست میکنند. مرد خاموش و منجمد با نگاهی خشک و جزمی به مخاطب خیره شده؛ او میتواند واعظ یا کشیش مسیحی باشد و نمادی از تعصبات پدری سنتی و سختگیر که درصدد محافظت از دختر است، همانگونه که از خانهاش حفاظت میکند. دختر یک قدم عقبتر تحتالحمایه مردی است که ظاهراً رابطه چندان صمیمی با وی ندارد. چهره اندوهگین دختر او را تسلیم و سرسپرده فرهنگ پدرسالاری نشان میدهد.
برخی کارشناسان اثر را تصویری برگرفته از خدایان مرگ در اساطیر یونانی توصیف میکنند؛ کشاورز چنگک به دست در هیبت نگهبان جهنم و دختر با گلسینه حاوی تصویر الهه، یادآور کهنالگوی ساحرهها. آنها برای این برداشت، به زندگی محقر هنرمند اشاره میکنند که سالها در اتاقی زیر شیروانی بالای یک پارکینگ کالسکههای تشییع جنازه با مادرش زندگی میکرد.
مشابه پرترههای رنسانس شمال که گرنت وود بسیار ستایش میکرد، فیگورها آکنده از اشارات رازآمیز هستند؛ مرد کشاورز چنگکی تهدیدآمیز در دست گرفته که نشان از نزاعطلبی دارد؛ شبیه نیزهای مسیحی که ارواح نفرین شده را به جهنم میفرستد. گلهای شمعدانی در پسزمینه دختر ممکن است کنایهای به مالیخولیا باشند. با این اشارات، اثر پرسشهایی را بهپیش میکشد؛ آیا دختر به لطف پدر از خطر سقوط اخلاقی مصون نگاه داشته شده یا زندانی سنتگرایی و پدرسالاری است؟ در اینصورت خانه سفید پشتسرش به کلیسا کنایه دارد یا یک زندان؟ خانهای که حالا پس از کاخ سفید معروفترین خانه در آمریکا است و مقصدی برای گردشگران. این پرتره دوتایی ساده، بارها در عرصههای مختلف بازتولید شده و در مقام مشهورترین آیکون هنر آمریکا، تخیل یک ملت را به تسخیر خود درآورده است.