معلم پنهان نسل جدید؛ کودکان دیجیتالی! – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

خبرگزاری مهر، گروه مجله: در قرن ۲۱ و سال ۲۰۲۵ که همه چیز تغییر کرده است. کودکان دیگر در کوچه‌ها با توپ‌های پلاستیکی چهل تیکه بازی نمی‌کنند. به این قرن عصر ارتباطات می‌گویند، عصری که در آن رسانه‌ها و اینترنت حرف اول را در آن می‌زنند. از کوچک‌ترها گرفته تا بزرگ‌ترهای خانواده مانند پدر بزرگ و مادر بزرگ‌ها هم ممکن است وقت زیادی از زمان خود را صرف استفاده از این رسانه‌ها کنند.

برای سالمندان شاید طبیعی باشد؛ آنها سال‌های عمرشان را گذرانده‌اند و حالا دل‌مشغولی‌هایشان تغییر کرده است. اما کودکان و نوجوانان که در مسیر شکل‌گیری هویت، به‌ویژه هویت اجتماعی‌شان هستند، این رسانه‌ها و اینترنت ممکن است برایشان مشکل ساز شود؛ چرا که نوجوانان دیگر برای پیدا کردن جواب سوال‌هایشان سراغ کتابخانه‌های غبارگرفته نمی‌روند و با دوستانشان گعده تشکیل نمی‌دهند. حتی گفتگوهای خانوادگی، دیگر مثل قبل در گوشه‌ی گرم آشپزخانه و کنار چای تازه‌دم اتفاق نمی‌افتند. دیگر زنگ در خانه‌ها کمتر به صدا درمی‌آید. کسی برای بازی در کوچه به دنبال دیگری نمی‌رود. ارتباط‌ها به تماس‌های مجازی و دعوت به بازی‌های آنلاین خلاصه شده‌اند.

قبول، زندگی در این دوران اقتضائات خودش را دارد. دیگر نمی‌شود بدون شناخت رسانه‌ها و اینترنت، در این دنیا قدم برداشت. اما آیا این همه‌گیری بی‌حدومرز، این غرق شدن در دنیای مجازی، خطرناک نیست؟ اینترنت دنیایی با هزاران لایه‌ی پنهان است. حتی ما بزرگ‌ترها هنگام جست‌وجو در آن، با تبلیغات رنگارنگی روبه‌رو می‌شویم که گاه خودمان هم به سختی از کنارشان عبور می‌کنیم. پس چگونه از کودکان و نوجوانان انتظار داشته باشیم که فریب این دام‌ها را نخورند؟ چگونه می‌توان از آنها خواست که در فضای بازی‌های آنلاین یا شبکه‌های اجتماعی، با هر کلمه و محتوایی مواجه نشوند، کنجکاوی نکنند و کلیک‌های بی‌مهابا نزنند؟

رسانه‌های قدیمی یا جدید؟ / ‏‬ اینترنت؛ پنجره‌ای باز، اما بدون حفاظ

سال‌های بعد از انقلاب، در همه‌ی خانه‌ها تلویزیونی نبود که بچه‌ها اوقات فراغتشان را پای آن بگذرانند. اما کم‌کم، وقتی در هر خانه‌ای این جعبه‌ی چهارگوش جا خوش کرد، علاوه بر هیجان تماشایش، نگرانی هم پا به دل پدر و مادرهای مسئولیت‌پذیر باز کرد. نگرانی از جنس اینکه اگر کودکشان دیگر کتاب نخواند، چه؟ اگر رنگ و لعاب این صفحه‌ی روشن او را بیش از حد درگیر کند، چه؟ هزار اما و اگر دیگر.

با همه‌ی این‌ها، تلویزیون یک فرق اساسی داشت و کنترلش هنوز در دست پدر و مادرها بود. برنامه‌های کودک ساعت مشخصی داشت، انیمیشن‌ها و کارتون‌ها چارچوب‌های اخلاقی را رعایت می‌کردند، و از همه مهم‌تر، والدین ناظرِ تماشای فرزندانشان بودند.

اما اینترنت دیگر مثل تلویزیون نبود. این فضا بی‌مرزتر از آن است که بتوان پایش را بست. شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های ویدئویی، جستجوهای اینترنتی؛ هیچ‌کدام قاعده‌ی مشخصی ندارند. برنامه‌های کودکان دیگر محدود به ساعت‌های معین نیست، بلکه هر محتوایی در هر لحظه، به دست هر کسی می‌رسد. حتی ممکن است بر اساس جستجوهای اطرافیان، محتواهایی پیشنهاد شود که اصلاً مناسب کودک نباشد. حالا یک کلیک کافی‌ست تا کودک، از یک ویدئوی آموزشی، سر از جایی دربیاورد که سنش به آن قد نمی‌دهد، آن‌وقت، همان‌جا، همان لحظه، ممکن است چیزی یاد بگیرد که نباید، جمله‌ای بگوید که مناسب نیست، یا حتی رفتاری در پیش بگیرد که از او انتظارش نمی‌رفت.

درست است که اینترنت و رسانه‌ها گاهی ترسناک می‌شوند، اما مگر می‌شود بخش مفید و الهام‌بخششان را نادیده گرفت؟ همین فضای مجازی، فرصتی را فراهم کرده که بچه‌ها مهارت‌های جدید یاد بگیرند، خلاقیتشان را تقویت کنند و با فرهنگ‌های مختلف آشنا شوند. کودکی که شاید تا دیروز علاقه‌ای به یادگیری زبان جدید نداشت، امروز با چند کلیک ویدئوهای آموزشی تماشا می‌کند و یاد می‌گیرد. نوجوانی که شناختی از شغل‌های مختلف نداشت، حالا می‌تواند دنیای حرفه‌ها را از نزدیک ببیند.

معلم پنهان نسل جدید؛ کودکان دیجیتالی!

دنیای دیجیتال، کودکان دیجیتالی ساخته است

در این دوره و زمانه، برای خیلی از نوجوان‌ها، زندگی بدون گوشی، بدون اینترنت و بدون فضای مجازی، چیزی شبیه به غیرممکن است. کافی است کودکی یا نوجوانی را تصور کنید که بخواهد خودش را با چیزی غیر از این‌ها سرگرم کند. سخت است، نه؟ آن‌قدر وابسته شده‌اند که دیگر نمی‌دانند بدون این دنیا چطور باید زندگی کنند.

دنیای دیجیتال، کودکان دیجیتالی ساخته است. مسافرانی که در سیاره‌ای به نام اینترنت پرسه می‌زنند و کم‌کم، هویتشان را از آن می‌گیرند. دیگر مثل گذشته، خانواده و محیط اطراف نقش اول را در شکل‌گیری شخصیتشان ندارند. حالا شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین و ترندهای اینترنتی به آنها می‌گویند که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط.

هر روز که می‌گذرد، نوجوانی که روزی آرزو داشت شبیه قهرمان‌های داستانی باشد، حالا چشمش به اینفلوئنسرهایی است که در یوتیوب، اینستاگرام و تیک‌تاک ظاهر می‌شوند و هر کاری که آن‌ها می‌کنند، می‌شود الگوی رفتاری‌اش. چون اینترنت به او یاد داده که همین راه، راه درست است. نتیجه چه می‌شود؟ کودکانی که زودتر از سنشان بزرگ می‌شوند، اما نه به شکلی که باید. نوجوانانی که ارزششان را با تعداد لایک‌ها و فالوورها می‌سنجند. ذهن‌هایی که به جای فکر کردن، فقط هرچه را می‌بینند، بدون توجه به درستی یا نادرستی‌اش، می‌پذیرند.

راهی به‌سوی تربیت آگاهانه

پدر و مادرها باید این حقیقت را بپذیرند که نمی‌توان اینترنت را از زندگی کودکان حذف کرد؛ اما می‌توان به آن‌ها یاد داد که چگونه از این ابزار به‌درستی استفاده کنند.

والدین نباید فقط ناظر باشند، بلکه باید همراه باشند. به‌جای اینکه کودک را از اینترنت منع کنیم، بهتر است یاد بگیریم چطور با او وارد این فضا شویم، او را راهنمایی کنیم و به‌جای دستورات خشک، با گفت‌وگو و همدلی، نگرانی‌هایمان را به او منتقل کنیم.

آموزش تفکر انتقادی، ضروری‌تر از همیشه است. کودکان باید یاد بگیرند که هر چیزی که در اینترنت می‌بینند، لزوماً حقیقت ندارد. مهارت تفکر انتقادی به آن‌ها کمک می‌کند که اطلاعات را تحلیل کنند، فریب تبلیغات را نخورند و در برابر تأثیرات منفی شبکه‌های اجتماعی مقاوم باشند.

زمان‌بندی مشخص، کلید تعادل است. کودکان و نوجوانان باید بیاموزند که دنیای واقعی از دنیای مجازی مهم‌تر است. اختصاص ساعت‌های مشخص برای استفاده از اینترنت، تشویق آن‌ها به فعالیت‌های فیزیکی و حضور در جمع‌های واقعی، می‌تواند از وابستگی افراطی به فضای مجازی جلوگیری کند.

محتوای جایگزین، مسیر نجات است. به‌جای اینکه صرفاً بگوییم «این ویدئو را نبین» یا «این بازی را نکن»، باید گزینه‌های مناسب را به آن‌ها معرفی کنیم. اپلیکیشن‌های آموزشی، کتاب‌های صوتی جذاب، فیلم‌های مستند الهام‌بخش و بازی‌های فکری، می‌توانند جایگزین‌های مناسبی برای محتوای مخرب اینترنت باشند.

رسانه‌ها، صرفاً ابزار هستند!

فکر کنید همان نوجوانانی که تمام روزشان را در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت می‌گذراندند، حالا یاد گرفته‌اند بخشی از وقتشان را صرف یادگیری مهارت‌های جدید کنند. یا نوجوانی که تا دیروز نگران تعداد لایک‌هایش بود، حالا به ارزش واقعی خودش پی برده و دیگر برای تأیید شدن، به نگاه‌های مجازی نیاز ندارد. او فهمیده که رسانه فقط جنبه‌های منفی ندارد. یاد گرفته که چطور خودش را تربیت کند، چطور مسیرش را پیدا کند و چطور از اشتباهات دوری کند. او فهمیده که اینترنت، گاهی می‌تواند معلم خوبی باشد. و این‌ها فقط رؤیا نیستند؛ واقعیتی‌اند که با آگاهی و برنامه‌ریزی می‌توان به آن‌ها رسید.

رسانه‌ها و اینترنت نه دشمن‌اند و نه دوست؛ فقط یک ابزارند. ابزاری که چطور از آن استفاده کنیم، تعیین می‌کند به نفع ماست یا به ضررمان. همان‌طور که می‌توان از آن پلی ساخت برای رشد و پیشرفت، می‌توان هم از آن دیواری ساخت که ما را از دنیای واقعی جدا کند. نسل جدید را نمی‌توان با اجبار و تحمیل هدایت کرد؛ آن‌ها باید بفهمند که تکنولوژی چگونه می‌تواند به آن‌ها آموزش دهد، چگونه می‌تواند فرصت‌های جدیدی ایجاد کند و چگونه می‌توان از آن برای بهتر شدن استفاده کرد. این مسئولیت ماست که آینده‌ای را برایشان بسازیم که در آن، رسانه‌ها نه یک تهدید، بلکه بستری برای یادگیری، رشد و آگاهی باشند.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

مسابقات انتخابی تیم ملی تنیس در اهواز برگزار شد – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

محمدرضا جمهیری در گفتگو با خبرنگار مهر، بیان کرد: مسابقات انتخابی تیم ملی ۱۲ و …

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ