گروه استانهای دفاعپرس– «ابوالقاسم محمدزاده» پیشکسوت دفاع مقدس؛ دلم را پرنده میکنم تا راهی سرزمینهای دور شود و چرخی در آسمان سرد و گرم آن روزها بزن، آخر مدام جمله «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» را شنیده بودیم و میشنویم، اما نمیدانم چه سنخیتی بین زمینها وجود دارد که شبیه کربوبلا باشد.
سنمان قد نمیداد که معنیاش را بفهمیم. اما هربار که در هیئت دم میگرفتیم و نوحه خوان از حسین (ع) و کربوبلا میخواند، مشتاقتر میشدیم که از راز این جمله سر در بیاوریم.
سالهای ۵۶ _۵۷؛ که کمی بزرگتر شدیم و عاقلتر، با ذکر مداح که میگفت؛ «تشنه آب فراتمای عجل مهلت بده/ تا بگیرم در بقل قبر حسین سرجد» بیتابتر میشدیم و قلبمان میلرزید و آنگاه که در مقابل تانکهای صف کشیده و سربازان مسلح و ددمنش رژیم صفاک پهلوی صف کشیدیم و ماه محرمی، همین کلام نبیمکرم اسلام را بعنوان شعار حضورمان در راهپیمائیها و تظاهرات، با صدای بلند فریاد زدیم، کمکم معنا و مفهومش را درک کردیم.
اما دفاع مقدس اوج یقین و درک این کلام بود که؛ «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»؛ یعنی چه؟ تشنگی، ایثار، شجاعت، دفاع، مقاومت، برپایی نماز و اوج توکل و توسل را فهمیدم و به معنای حقیقی این کلام نافذ پیبردیم، کلامی که روحبخش بود، کلامی که امیدآفرین بود و هرگاه رزمندهای به زمین میافتاد و میگفت؛ صورتم را به سمت کربلا برگردان، به اوج یقین و معنا و مفهوم این سخن میرسیدیم.
آن روزها که کربلا را ندیده بودیم، اما هر روز صحنههای کربلا در مقابل چشممان مجسم میشد و ما لحظههایش را با به زمین افتادن دستی، پایی، سری در اثر انفجار، بر روی زمین میدیدیم. میفهمیدیم اربااربا یعنی چه؟
آن روزها میفهمیدیم؛ معنی ایستادگی یاران اباعبدالله (ع) را، چون رزمندگانمان تا آخرین نفس میایستادند و میجنگیدن و برزمین میافتادن، با این تفاوت که در کربلا و روز عاشورا، هر شهیدی که بر زمین میافتاد، آقا و مولای عاشقان حسین (ع) سرش را به زانو میگذاشت و آن مجاهد فیسبیلالله برروی زانوی فرزند و زاده زهرا (س) چشم از جهان فرو میبست، اما در کربلای ما جز چشم دل این لحظه را نمیدید و تنها چشم سر لبخند شهید را میدید و نام کربوبلا و امام حسین (ع) را از زبانش میشنید. راستش؛ وقتی خون شهید برزمین جاری میشد معنی «کُلُّ أرضٍ کَربَلا» را آنجا میفهمیدیم.
چه زیبائیهای مشترکی در این دو أرضٍ وجود داشت، وجه مشترک کربوبلای ایران و کربوبلای حسین (ع) را به چشم دیدیم، عشق تجلی پیدا کرده بود، ایثار به سرحد خود رسیده بود و مجاهدان راه حق و راه حسین (ع) مرگ را به بازی گرفته بودند و آگاهانه در صف شهادت از یکدیگر سبقت میگرفتند.
شنیده بودیم که در شب عاشورا، یاران حسین علیهالسلام، نیایش و عبادت میکردند، قرآن میخواندند، با یکدیگر به شوق رسیدن به بهشت و فدا شدن در راه امامشان مزاح میکردند، با شمشیرهایشان نجوا میکردند و ما در طول دفاع مقدس و شب٬های عملیات، تمامی آنها را به چشم دیدیم و چه زیبا یقین حاصل کردیم که «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلاست».
سالها گذشته است و هنوز این جمله در زمین و آسمانها تکرار میشود و رعشه بر جان ظالمان و مستکبران میاندازد. یادمان نرود که هرروز کربلا تکرار میشود، یک روز در عراق، یک روز در ایران، یک روز در بوسنی و هرزوگوین، یک روز در افغانستان، یک روز در سوریه و… و حالا؛ در غزه.
حواسمان باشد، تا ظلم هست مبارزه هست، تا ظالم هست جهاد هست و تا ظهور امام زمان (عج) این قصه ادامه دارد. تا منتغم واقعی بیاید و عدالت سایهگستر شود.
حالا پس از این همه سال که از روزهای دفاع مقدسمان فاصله گرفتهایم و آن روزها را در ذهن خسته مرور میکنم هرچه را به یاد میآورم زیبایی بود و جلوهای از حادثه کربوبلا، کاش! میشد به آنروزها برگردیم.
انتهای پیام/
منبع