حجتالاسلام حسین درودی، مدرس و پژوهشگر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و پژوهشگر دینی طی یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرارداده، نوشت: معاویه، مجموعه تلویزیونی تاریخی محصول عربستان سعودی است که در ماه رمضان سال ۲۰۲۵ پخش شد. این مجموعه به زندگی معاویة بن ابیسفیان، بنیانگذار خلافت اموی در دمشق میپردازد. فیلمبرداری این مجموعه در ژوئیه ۲۰۲۲ آغاز شد و با بودجهه قابلتوجه حدود ۱۰۰ میلیون دلار، به بزرگترین تولید در تاریخ درام تلویزیونی عرب تبدیل شد. فیلمنامه توسط محمد الیاسری، خالد صلاح و بشار عباس نوشته شده است، کارگردانی هنری آن بر عهدهه احمد مدحت بوده و توسط اِمبیسی تولید شده است.
این مجموعه به لحاظ استناد تاریخی و نمایش چهرههای مذهبی، با انتقاداتی همراه بوده و هست. امروزه این سوال مطرح است، چرا عدهای از سعودیها تلاش میدانی میکنند با ساخت فیلم و سریال، بنیامیه و معاویه را تَطهیر کنند. آیا این تطیر سازی ارتباطی با سفیانی و ترویج عقاید او میتواند داشته باشد؟ در هر حال این حقیقت قابل تغییر نبوده و معاویه با ساخت سریال قابل تَطهیر و تعالی نیست، چرا که کثیری از علمای اهل سنت نیز در کتب خود متحدا به مذمت افرادی مانند معاویه، یزید و بنیامیه پرداختهاند که چنین مذمتهایی را به آب زمزم هم نتوان شستشو کرد.
سراینده کتاب مظلوم نهج البلاغه در خطبه 57 خود گویا این روزها را پیش بینی میکرده و نیز برای اهالی تبیین و تفهیم پیام و برنامهایی داشتهاند چراکه این نوع رصدهای راسخ و راستین در کتاب امیرالمؤمنین(ع) برای کاوشگران واقعیت و همچنین حقیقتیابان مستقل اهمیت و اصالت رجوع و ارجاع را دارد و ارجاعسازی برای چنین کتابی که برادر قرآن لقب گرفته از جایگاه راهبردی آن برای جامعه بشری سخنها و راهکارهایی دارد.
از همین رو نیازسنجی علمی و عرفانی میطلبد که هر تبیینگر انقلابی به آن رجوعی با اولویت داشته باشد بدین سبب در این یادداشت از منظر تربیتی به برخی از مضامین تکاملی این خطبه آن میپردازیم.
من كلام له (ع) في صفة رجل مذموم ثم في فضله هو (ع):
«أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ. أَلَا وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي، فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ، فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي، فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَةِ؛ حضرت علی(ع) خطاب به اصحاب خود میفرماید: بدانيد كه پس از من مردى پرخوار و شكم پرست بر شما چيره خواهد شد، كه هر چه به چنگش افتد بخورد و هر چه نيابد طلب كند. بكشيدش. ولى هرگز نتوانيد. از شما مى خواهد كه مرا دشنام دهيد و ناسزا گوييد و از من بيزارى جوييد. اما دشنام و ناسزا بگوييد. زيرا براى من مايه پاكى است و نیز سبب رهايى شما از مرگ. اما بيزارى، از من بيزارى مجوييد كه من بر فطرت اسلام زاده شده ام و به ايمان و هجرت بر ديگران سبقت گرفتهام.»
باطنشناسی و بیان رفتار معاویه برای جامعه بشری از سوی امام علی(ع)
نوع پیشگویی امیرالمؤمنین(ع) حکایت از باطنشناسی حاکمان و رفتار شناختی مردم توسط حضرت دارد. پیشگویی اوصاف شخصی حاکمی که در آینده بر جامعه اسلامی مسلط خواهد شد یکی از امتیازات منحصر به فرد امیر المؤمنین(ع) است که بدون ذکر نام حاکم سخن گفتن خود از یک عقبه ماورایی خبر میدهد که امام علی(ع) خود موظف میداند از سلطان شدن معاویه در آینده و همچنین به تاراج رفتن زحمات پیامبر(ص) رحمت و اصحاب صاحب احسان ایشان توسط سیاستهای مشرکانه پردهبرداری کنند.
بیشک فرازهای خطبه 57 نهج البلاغه حداکثر تطبیق را بر رفتارهای حاکمی به مانند معاویه دارد که آثار درد آلود و بهتآور آن قابل کتمان نیست زیرا آثار شکنجه کننده آن در جامعه مسلمانان مقابل یهود صهیونسیم و مشرکان و منافقان جهان لبیرالیسمی همچنان مشهود و ملموس است و تکانههای دلخراش آن بر کسی پوشیده نمانده است؛ حتی دانشجویان دانشگاههای آمریکا و اروپا که با بیداری فطرت خویش به این مهم اذعان و اقدام کردهاند.
در این پیشگویی محتویات باطن معاویه به گونهایی آشکار گردیده که میتوان با این ارشاد زبردستانه اوصاف حاکمان جامعه اسلامی و انسانی را قبل از پذیرش مسئولیت معیارگذاری کرده و مطالبات مردمی را با آن میزان بر مدعیان حاکمیت اتمام حجت نمود تا جامعه مسلمانان به ذلت انفعال در برابر حاکمیت سیاستهای معاویهپسند دچار نگردنند و علاج واقعه را قبل از وقوع اقدام کنند و طمع استکبار و استعمار را از خود و جامعه دور برانند.
هدایت آینده جامعه اسلامی توسط حضرت علی(ع) در ادامه راه پیامبر(ص)
تفاوت امام معصوم با دیگر حاکمان در چیست؟ در اینکه که بر ایشان لازم است جامعه انسانی را قبل از خطر غیرقابل جبران شهود کرده و با هشداربخشی و بیدار باش خیرخواهان امت اسلامی را از زندگانی ابدی و نیز از حسابرسی نشاط بخش روز قیامت برخودار کنند.
بدین منظور امیرالمومنین(ع) این پیش گویی را از وظایف امامت دانسته و به آن اقدام کردهاند نه برای غرایز سیاسی و حسادتهای نفسانی که در دامان برخی سیاستبازان پرورش پیدا کرده و میکند.
نکته فنی و فهمی در این نوع پیشگویی امام علی(ع) بسیار متفاوت است با تخمین و پیشگویی سیاستمداران که مصالح فرد را بر منافع اجتماع مقدم داشته و نیز مصلحت دنیا را بر منافع آخرت ترجیح می دهند.
سوالی که از جنس کلام اسلامی در این خطبه به چشم میخورد و آن بحث پیامبر شناختی است که لعنهای رسول الله(ص) از منشأ وحی پشتیبانی می گردد یا اینکه از روی دفاع منافع محسوب میشود. آیه سوم در سوره نجم میفرماید: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید.»
آیا امیرالمؤمنین(ع) در تبیین و توصیف حاکم اسلامی از پیامبر اعظم(ص) پیشی گرفته یا اینکه در ادامه تبیین حضرت ختمی مرتبت معاویهشناسی کرده است و جامعه اسلامی را از خطری بنیاد افکن بر حذر داشته است زیرا که در تاریخ آمده است که ماجرای تخلف معاویه از دستور پیامبراعظم(ص) و به دنبال آن، نفرین حضرتشان است: «پیامبر(ص) به معاویه پیام داد[تا مطلبی را برایش بنویسد]. گفتند: او مشغول غذا خوردن است. لحظاتی گذشت و پیامبر دوباره پیام خود را تکرار کرد. باز هم گفتند: او مشغول صرف غذا است! پیامبر(ص) دقایقی صبر کرد و برای بار سوم برایش پیام فرستاد و برای بار سوم نیز گزارش دادند که او هنوز دارد غذا میخورد! اینجا بود که پیامبر(ص) فرمودند: لا أشبع الله بطنه؛ خدا هیچگاه شکمش را سیر نکند». با جرأت میتوان ادعا کرد که این گزارش در میان تمام فرقههای اسلامی از شهرت برخوردار است.
این روایت، در بسیاری از منابع روایی مانند[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج ۴، ص ۲۰۱۰، بیروت،دارالاحیاء التراث العربی، بیتا؛ طیالسی بصرى، سلیمان بن داود، مسند أبیداود طیالسی، محقق، ترکی، محمد بن عبد المحسن، ج ۴، ص ۴۶۴، مصر، دار هجر، ۱۴۱۹ق.] و تاریخی[طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج ۱۰، ص ۵۸، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق؛ بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوه و معرفه أحوال صاحب الشریعه، تحقیق، قلعجی، عبدالمعطی، ج ۶، ص ۲۴۳، بیروت،دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.]
اهلسنت و نیز با اندک تفاوتهایی در منابع شیعی[نصر بن مزاحم، وقعه صفین، محقق، هارون، عبدالسلام محمد، ص ۲۲۰، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج ۱، ص ۱۶۲، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق؛ مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمه الأطهار(ع)، ج ۲، ص ۱۶۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، ص ۳۰۸، بیروت، دارالکتاب، چاپ اول، ۱۹۸۲م.] آمده است.
امیرالمومنین(ع) با توجه به حکم قرآنی قتل مشرک امر به قتل معاویه میکنند زیرا ایشان وحی را قبول نداشت همچنانکه که پسر ناخلفش بعد از ایشان بصورت علنی اصل و اساس وحی را دروغ اعلام کرد و لکن چرا امام علی(ع) این امر نشدنی را تبلیغ کردند و مقصود حضرت از پیشگویی عدم اجرای حکم الهی چه میتواند باشد؟
این بدان علت است که امت اسلامی از نفاق و دو چهرگی معاویه با خبر باشند زیرا او به گونهای حیلهگرانه و با آرایش ظاهری عمل خواهد کرد که مردم دین حقیقی را از ایشان مییابند و اگر اهل ایمان و اراده از فریبکاری او مطلع شوند آنها را با تهدید و تطمیع و تکفیر، اجبار به پذیرش سیاستهای مشرکانه خود خواهد کرد که این مهم هم اکنون در اوراق تاریخ اسلامی مشهود و ملموس است.
شرایط تقیه در اسلام با وجود حاکمی مانند معاویه
در این پیشگویی حضرت جهت حفظ جان شیعیان میفرماید: از شما مى خواهند كه مرا دشنام دهيد و ناسزا گوييد و از من بيزارى جوييد. اما دشنام و ناسزا بگوييد. زيرا براى من مايه پاكى است و نیز سبب رهايى شما از مرگ. اما بيزارى، از من بيزارى مجوييد كه من بر فطرت اسلام زاده شدهام و به ايمان و هجرت بر ديگران سبقت گرفتهام. در این فرمایش حضرت هم گستردگی و پاسخگو بودن دین اسلام برای بشر مشخص گردیده و همچنین محافظت از طهارت قلب جهت حضور در قیامت و شرایط کاربردی و راهبردی تقیه برای مسلمانان در برابر ظلم ظالمان و فاسقان.
این پیشبینی و پیشگویی حضرت امیر الموحدین(ع) میرساند طهارت حضرت با سیاست ناسزاگویی معاویه نه اینکه آلوده نمیگردد بلکه پاسخ معکوس دارد، زیرا ظلمت قادر نیست نور فطرت را تاریک کند و همچنین در سبقت بر اسلام و ایمان امیرالمومنین علی(ع) چیزی مبهم و مخفی نیست و از همه مهمتر حضرتش مهیا کننده بستر هجرت هستند از برای جا ماندگان چنانکه در مدینه به دستور رسول الله (ص) توقف کردند تا اولا طلب افراد را پرداخت کنند و ثانیا زنان را همراه خود نموده و امنیت آنان را برای هجرت فراهم سازند.
در این بخش خطبه 57 نهج امام (ع) ظاهر را از باطن تفکیک گردیده و همچنین میان حسن فاعلی و فعلی تمییز قائل شدهاند که در این مورد نظرات متفاوت و فراوان است چراکه در تقیه مسلمان ممکن است میان حسن فعلی و فاعلی ایشان برخی بر اتحاد اتفاق دارند و توجیح دیگری برای فرمایش امام دارند و لکن در قبول تفکیک ظاهرا فاصله است و این ممنوعیتی را ایجاد نمیکند بلکه اهمیت اراده و آزادی در اسلام را بشارت می دهد که انسان در حال خطر جانی با تفکیک ظاهر از باطن میتواند سرمایه جان خویش را حفظ کند.
اما نکته ظریف و مهم این است که ولایت حقیقی باید در قلب انسان پایدار باشد و لو اینکه در مواردی از اتحاد ظاهر و باطن محروم باشد ولی با آسیب دیدن فطرت و باطن آدمی دیگر این تفکیک جواز ندارد و انسان مسلمان لازم است در مقابل دشمن ایستادگی کند و شهادت در راه حق را انتخاب بنماید.
علت عملکرد بغض آلود و شرورانه معاویه نسبت به حضرت امیرالمومنین
اینکه پیشگویی امیر المومنین(ع) از سابقه معاویه خبر میدهد که او با اثر پذیری فضای مشرکانه بنی امیه که از قریش هم بود و نیز نفاق بعد اسلام که ثبت بر تارک تاریخ است شخصیتش شکل گرفته و همچنین بخشی از این شکلپذیری از جو مشرکپسند و حاکم بر فضای روم که در شام رواج داشت خبر میدهد که علت عملکرد بغض آلود و شرورانه معاویه نسبت به حضرت امیرالمومنین (ص) را از این سابقه میتوان کشف کرد و نیز سبب بنیان بردهسازی مردم در حاکمیت معاویه را تبیین کرد.
معاویه با علم و آگاهی کامل بخشنامه کرد که بر منابر و جایگاه نماز جمعه بر فطرت توحیدی و اطاعت تام از رسول الله(ص) بیزاری و لعن انجام گیرد و در صورت مقاومت به اجبار سر نیزه این دستور مشرکانه عملی شود که تا ۶۰ سال این سیاهی بر پیشانی بنی امیه باقی ماند که بعد عمر، ابن عبد العزیز با هدایتگری معلم دانایش سب امیرالمومنین علی (ع) را با مقدمات درخور عصر خلافت خویش و نیز برنامه ریزی مورد نیاز ممنوع کرد.
حضرت در نهج میفرماید: «من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند.»(نهج البلاغه: نامه۶۲)
تعریف جامعه جاهلی در خطبه ۵۷ عبارت است از اینکه بدون تحقیق و تفحص به مجسمه ایمان در منابر و محیطهای عبادی و سیاسی و اجتماعی ناسزا گویی کردن و با بیتفاوتی نسبت به آن و نیز با بیتوجه به آثار تعذیبی و تخریبی ناسزاگویی همچنان به عمل جاهلانه خود ادامه دادن و روز به روز از کانون اسلام و اصلاح دورترشدن تا جایی که از دین اسلام فقط یک پوسته ظاهری به جا میماند و مردم به ظاهر مسلمان مورد طمع مشرکین و کفار واقع میشوند و از عزت اسلام نصیب و بهرهای عاید آنان نمیگردد، بلکه بالعکس ذلیل و خفیف هم میشوند که آثار آن تا اکنون موجود است آنچنانکه مسلمانان زنده زنده در آتش سلاحهای استکباری توسط رژیم صهیونیستی استخوانهای آنان پودر میشوند و دو میلیارد مسلمان نظارگر و تماشاچی هستند.
اعلام مهدورالدم بودن معاویه از سوی امیرالمومنین علی(ع)
آیا اعلام مهدورالدم بودن معاویه از سوی امیرالمومنین علی (ع) یک خشونت زایی است یا یک خشونت زدایی است؟ اگر حاکم اسلامی از غذا و طعامی که در اختیار در ایشان قرار میدهند سیر نشود و دستور بدهد سفره طعام را از من دور کنید و لذت طعام را بر لذت اطاعت از خاتم رسولان مقدم بدارد تا جاییکه از خوردن خسته شود ولی سیرنگردد این حرکت از نظر علم النفس و رفتارشناسی اسلامی یک خشم پنهان و کهنه است که حضرت امام علی(ع) آنرا برای دین اسلام سراسر رحمت و رأفت، یک آفت و آسیب یافته که اگر به سایر حاکمان و مدیران زیر دست آنها سرایت کند دیگر در بلاد اسلامی قرآن به عنوان کتاب وحی و زندگی نه اینکه تلقی نمیگردد بلکه ابزاری برای جلب قدرت و ثروت خواهد شد که بر سر نیزه کردن آن توسط معاویه هم بلا اشکال خواهد بود؛ در نتیجه دستور به حذف چنین حاکمانی در حقیقت حمایت از بازگشایی طریق رأفت و رحمت و اجرای حب خداوندی که سنگ بنای اجرای احکام اسلامی میباشد خواهد بود نه اینکه دستور به خشونت باشد.
سوالی که امروز هم تازگی دارد و میان مردم کشورهای اسلامی به ویژه کشور خودمان دهان به دهان می گردد عبارت است از اینکه آیا امیرالمومنین(ع) علت حاکم شدن معاویه بر جامعه اسلامی را از ناکارآمدی خود و دین اسلام میداند یا خیر؟ پاسخ به این سوال را از بخش پایانی خطبه میتوان به روشنی استنباط کرد زیرا معاویه با سیاستهای نفرت انگیز و همچنین نخبهستیزی و نیز نخبهکشی نسبت به امیرالمومنین(ع) و کشت حقد و کینه حضرت را در دل کودکان اقدام میکرد تا به محبوبیت خود و تن مردم به حاکمیت اموی را فراهم کند و نیز با ابراز سازی لعن و برائت از برترین صحابه پیامبر زمینه حکومت اموی را پایهریزی کنند.
رضایت به حاکمیت الله در خطبه ۵۷ نهجالبلاغه
از زیبایی های بی نظیر در این خطبه عدم انتقاد و اعتراض به مدیریت خداوند هستی قابل مشاهده است زیرا حضرت در مدیریت خداوند متعال میفرماید: «انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ یجْری الْامُورَ عَلی ما یقْتَضیهِ لا عَلی ما تَرتَضیهِ.»(غررالحکم، ح 3432)
خداوند سبحان امور را بر اساس حكمت خاص خود جارى مىسازد نه بر اساس خواسته دل تو. او که انسان را خلق نموده و وی را به عنوان اشرف کائنات برگزیده و همه عالم را برای حرکت و سکون او آفریده است، بیتردید جزء به صلاح او حکمی ننموده، چیزی را مقدر نکرده و حتمی نمیکند.
حضرت در اینکه چرا باید بعد آن همه زحمات طاقت فرسای رسول اعظم و پیامبر رحمت(ص) و سرمایه گذاری حضرتش چرا جهان باید چنین آرایش شده باشد که مردم بعدا به استقبال معاویه و معاویه صفتان بروند هیچ اعتراضی ندارند که این خود از یک اعتقاد سلیم و عظمت و علو دین اسلام خبر رسانی میکند در همین راستا رسول اکرم (ص) دراین باره فرمودهاند: «فی کلِّ قَضاءِ اللَّهِ خِیرَةٌ لِلْمُؤْمِنِ؛ در هر چيزى كه از ناحيه خداوند حتميت يابد، خيرى براى مؤمن نهفته شده است.»(التمحيص : 58/118)
انتهای پیام
منبع