یکی از شبهات مطرح شده از سوی وهابیت این است که می گویند در کتاب کافی برترین مخلوق در نزد خداوند عقل معرفی شده در حالی که شافعی گفته بهترین خلق خدا رسول خدا (ص) است. از این شبهه سه نوع پاسخ داده شده: یکی نقد روشی که شبهه کننده باید معارض روایت مورد استناد از کتاب کافی را از منابع شیعی بیاورد، نه از منابع اهل تسنن؛ دیگری جواب نقضی که معرفی شدن عقل به عنوان برترین مخلوق خداوند، در منابع روایی اهل تسنّن نیز آمده است؛ سومی جواب حلّی و آن این است که اثبات برتری برای عقل، منافی با اثبات برتری برای رسول خدا (ع) نیست و به اصطلاح مانعة الجمع نمی باشند؛ چنانکه در برخی از منابع روایی شیعه، طبق برخی از روایات، رسول خدا (ص) بهترین مخلوق خداوند معرفی شده است. اگر گفته شود که این دو دسته از روایات با هم تعارض دارند، جواب این است که این تعارض بدوی است و قابل رفع می باشد؛ زیرا روایت معرفی کننده ی عقل به عنوان برترین مخلوق خداوند، از این جهت است که عقل حجت درونی برای انسان می باشد و روایات معرفی کننده ی انبیاء و رسولان و ائمه (ع) به عنوان برترین مخلوق خدا، از این جهت است که حجت ظاهری می باشند.
تاریخ انتشار : 1401/2/20
منبع: سایت الوهابیه (پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های سلفی)؛ نویسنده: محمد حسین اکرمی
سوال
اشرف مخلوقات کیست؟ رسول خدا (ص) یا عقل بشر؟
بدخواهان شیعه از جمله وهابیت، شیعه را از جهات متعددی مورد هجمه قرار داده و شبهات متعددی را علیه شیعیان مطرح کرده اند؛ به عنوان نمونه در یکی از گروه های تلگرامی تحت عنوان ختم کافی، برای بی اعتبار جلوه دادن کتاب شریف کافی، این شبهه را القاء نموده که اشرف مخلوقات رسول الله اعظم (ص) است؛ امّا در کتاب کافی، اشرف مخلوقات عقل بشر معرفی شده است. متن گفتار او چنین است:
«أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنِی عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُ إِلَی مِنْک [وفی حدیث آخر: مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْک] وَ لَا أَکمَلْتُک إِلَّا فِیمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّی إِیاک آمُرُ وَ إِیاک أَنْهَی وَ إِیاک أُعَاقِبُ وَ إِیاک أُثِیبُ.[1]» محمد بن مسلم از امام باقر (ع) نقل کرد که فرمود: وقتی خدا «عقل» را آفرید، از او بازجویی کرد و گفت: پیش آی، پیش آمد و سپس گفت: بازگرد، بازگشت. خدا [خطاب به عقل] فرمود: به عزت و جلالم قسم، مخلوقی را نیافریدم که نزدم محبوب تر از تو باشد. [و در روایت دیگر آمده: من هیچ مخلوقی بهتر از تو نیافریدم]. تو را در کسی کامل می کنم که دوستش دارم. همانا توجه امر و نهی من فقط به توست و کیفر و پاداشم نییز فقط بر توست.
شافعی: «محمد رسول الله، خیر خلق رب العالمین.[2]»- بهترین مخلوق پروردگار حضرت محمد صلوات الله است.
اشرف مخلوقات خدا رسول الله است یا عقل بشر؟ قضاوت با شما.[3]
پی نوشت ها:
[1] أبو بکر عبد الله بن محمد بن عبید بن سفیان بن قیس البغدادی الأموی القرشی المعروف بابن أبی الدنیا (ت ٢٨١هـ)، العقل وفضله، مکتبة القرآن – مصر، بی تا، ص31.
[2] أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (ت ٢٤١هـ)، الزهد، دار الکتب العلمیة، بیروت – لبنان، الأولی، ١٤٢٠ هـ – ١٩٩٩ م، ص259.
[3] محمد بن علی بن الحسن بن بشر، أبو عبد الله، الحکیم الترمذی (ت نحو ٣٢٠هـ)، نوادر الأصول فی أحادیث الرسول صلی الله علیه وسلم، المحقق: عبد الرحمن عمیرة، دار الجیل – بیروت، بی تا، ج1، ص213.
پاسخ
از این شبهه، می توان سه نوع پاسخ داد:
1- نقد روشی:
نقدی که بر این شبهه وارد است، اولا این است که شبهه کننده، از اصول مناظره بیگانه می باشد و حتّی این مقدار هم نمی داند که معارض یک حدیث شیعی را باید از منابع حدیثی خود شیعه ها ارائه داد، نه از منابع حدیثی اهل تسنّن؛ در حالی که شبهه کننده، در اینجا معارض حدیث شیعی را از منابع اهل تسنّن آورده و گرفتار یک مغالطه ی آشکار شده است.
ثانیا وهابیت روش شان ظاهر گرایی است و در این جا بر خلاف آن گام برداشته؛ زیرا در حدیث کافی تعبیر «احب الیّ منک» آمده که به معنای محبوب ترین است و در سخن شافعی «خیر خلق رب العالمین» آمده که به معنای بهترین است و ماده «احب» با ماده «خیر» همان طوری در لفظ متفاوتند، در معنا نیز متفاوت می باشند.
2- جواب نقضی:
مضمون این روایت در منابع اهل سنت هم آمده است که شبهه کننده یا از آن غافل بوده یا به عمد خود را به غفلت زده است؛ اگر غافل مانده، روایات ذیل می تواند راهنمای او باشد و اگر به عمد تغافل کرده، خلاف روش محققان عمل کرده است.
به عنوان مثال ابن ابی الدنیا چنین نقل کرده: «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ: ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَکارٍ، قَالَ: ثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی الزِّنَادِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ کرَیبٍ مَوْلَی ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: ” لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ قَالَ: یقُولُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِ: وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لَا أَجْعَلُک إِلَّا فِیمَنْ أُحِبُّ وَمَا خَلَقْتُ شَیئًا هُوَ أَحَبَّ إِلَی مِنْک.[1]» هنگامی که خداوند عقل را آفرید، به او فرمود: بیا جلو، پس او جلو آمد. سپس فرمود: برگرد، پس او برگشت. خداوند فرمود: به عزت و جلالم سوگند، تو را در کسی قرار می دهم که دوستش دارم و چیزی را محبوب تر از تو نیافریدم.
احمد بن حنبل چنین آورده: «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنِی عَلِی بْنُ مُسْلِمٍ، حَدَّثَنَا سَیارٌ، حَدَّثَنَا جَعْفَرٌ، حَدَّثَنَا مَالِک، عَنِ الْحَسَنِ، یرْفَعُهُ قَالَ: ” لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ، قَالَ لَهُ: أَقْبِلْ ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ قَالَ: مَا خَلَقْتُ خَلْقًا أَحَبَّ إِلَی مِنْک بِک آخُذُ وَبِک أُعْطِی.[2]» هنگامی که خداوند عقل را آفرید، فرمود: بیا، سپس فرمود: برگرد. فرمود: مخلوقی محبوب تر از تو نیافریدم، به سبب تو می گیرم و می بخشم.
حکیم ترمذی: «وَخلق الله عز وَجل الْعقل فَقَالَ وَعِزَّتِی مَا خلقت خلقا أحب إِلَی مِنْک فبک آخذ وَبِک أعطی وَإِیاک أعاتب وَلَک الثَّوَاب وَعَلَیک الْعقَاب.[3]» خداوند عز و جلّ عقل را آفرید، سپس فرمود: به عزتم قسم مخلوقی محبوب تر از تو نیافریدم، پس به وسیله ی تو می گیرم و می بخشم و تو را عتاب می نمایم و ثواب برای توست و عقاب هم بر توست.
باز حکیم ترمذی چنین آورده: «الْعقل نور خلقه الله تَعَالَی وقسمه بَین عباده علی مَشِیئَته فیهم وَعلمه بهم فَروِی أَن النَّبِی صلی الله عَلَیهِ وَسلم قَالَ لما خلق الله الْعقل قَالَ لَهُ أقبل فَأقبل ثمَّ قَالَ لَهُ أدبر فَأَدْبَرَ ثمَّ قَالَ لَهُ أقعد فَقعدَ ثمَّ قَالَ لَهُ انطق فَنَطَقَ ثمَّ قَالَ لَهُ اصمت فَصمت فَقَالَ وَعِزَّتِی وَجَلَالِی وکبریائی وسلطانی وجبروتی مَا خلقت خلقا أحب إِلَی مِنْک وَلَا أکرم عَلی مِنْک بک أعرف وَبِک أَحْمد وَبِک أطَاع وَبِک آخذ وَبِک أعطی وَإِیاک أعاتب وَلَک الثَّوَاب وَعَلَیک الْعقَاب.[4]» عقل نوری است که خداوند آن را آفریده و طبق مشیّت و علم خود، آن را در بین بندگانش تقسیم نموده است. روایت شده که پیامبر (ص) فرمود: هنگامی که خداوند عقل را آفرید، به او گفت: بیا، پس او آمد. سپس فرمود: برگرد، بعد فرمود: بنشین، پس نشست، آنگاه فرمود: سخن بگو، پس سخن گفت، بعد فرمود: ساکت شو، پس ساکت شد. در نهایت فرمود: به عزت، برزگی، سلطنت و جبروتم قسم، نیافریدم مخلوقی را محبوب تر و گرامی تر از تو، به وسیله ی تو ستایش و اطاعت می شوم، به وسیله ی تو می گیرم و می بخشم و تو را سرزنش می نمایم و ثواب برای توست و عقاب بر توست.
این حدیث، در منابع ذیل نیز نقل شده است:
«العقد الفرید»، ابن عبد ربه، ج2، ص 107؛ «شعب الإیمان»، بیهقی، ج4، ص 154؛ «تاریخ دمشق لابن عساکر»، ابن عساکر، ج11، ص 454؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی، ج13، ص 41.
ما هم همانند شبهه کننده، قضاوت را به خواننده ی عزیز واگزار می کنیم و می گوییم در منابع روایی اهل تسنّن، هم سخن شافعی در مورد اشرف مخلوقات بودن پیامبر (ص) نقل شده و هم روایتی که عقل را به عنوان محبوب ترین مخلوق خدا معرفی می کند، نقل گردیده، آن وقت چطوری است که نقل شدن این روایت در کتاب کافی عیب است و مناقض با روایت شافعی قلمداد می شود و خواننده به قضاوت دعوت می شود؛ امّا نقل شدن آن در منابع روایی اهل تسنّن، هیچ عیبی را به دنبال ندارد و وجدان خواننده برای قضاوت تحریک نمی شود!!!
3- جواب حلی:
جواب حلّی این است که طبق این قاعده، «اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند[5]»، اثبات برتری برای عقل، منافی با اثبات برتری برای پیامبر (ص) نیست و در برخی از روایات شیعی، رسول اعظم (ص) افضل مخلوقات و گرامی ترین آن معرفی شده است؛ به طور مثال شیخ صدوق روایتی را چنین آورده:
«حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الْهَاشِمِی قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ فُرَاتٍ الْکوفِی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِی قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْفَضْلِ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبُخَارِی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِی عَنْ عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَفْضَلَ مِنِّی وَ لَا أَکرَمَ عَلَیهِ مِنِّی قَالَ عَلِی ع فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ فَأَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ ع یا عَلِی إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی فَضَّلَ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلَائِکتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَنِی عَلَی جَمِیعِ النَّبِیینَ وَ الْمُرْسَلِین…[6]» رسول خدا (ص) فرمود: خداوند مخلوقی برتر و گرامی تر از من نیافریده است. علی (ع) گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم: ای رسول خدا (ص) شما برترید یا جبرئیل؟ فرمود: ای علی (ع) قطعا خداوند تبارک و تعالی، پیامبرانش را بر ملائک مقرّب خود برتری داده و مرا بر تمام انبیاء و رسولان، برتری داده است.
در حدیث شریف کساء چنین آمده: «و عزتی و جلالی انی ما خلقت سماءا مبنیة و لا ارضا مدحیة و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیئة… إلا فی محبة هؤلاء الخمسة الذین هم تحت الکساء.[7]» به عزت و جلالم سوگند که نیافریدم آسمان برافراشته، زمین گسترده شده، ماه نورانی و خورشد روشنی بخش را، جز به خاطر محبت آن پنج تن زیر عباء.
همان طوری که ملاحظه می نمایید در روایت اول رسول خدا (ص) محبوب ترین مخلوق خداوند معرفی شده و در روایت دوم اصل آفرینش به محبت پنج تن آل عباء، گره خورده است؛ بنابراین در منابع روایی ما همان طوری که عقل به عنوان یکی از محبوب ترین مخلوقات در نزد خداوند دانسته شده، رسول خدا (ص) نیز یکی از محبوب ترین مخلوقات خداوند، معرفی شده؛ بلکه بالاتر از آن، آفرینش مخلوقات همانند آسمان، زمین و. .. به خاطر محبت خداوند به حضرت رسول (ص) و خاندان پاکش صورت گرفته است؛ چنانکه در حدیث دیگری، وجود حضرت رسول (ص) به عنوان علتّ غائی آفرینش دیگر مخلوقات بیان شده است: «لَوْلَاک لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاک[8]» اگر وجود تو نبود، فلک ها را نمی آفریدم.
اگر گفته شود که این دو دسته از روایات با هم تعارض دارند، جواب این است که این تعارض بدوی است و قابل رفع می باشد؛ زیرا روایات معرفی کننده ی عقل به عنوان محبوب ترین مخلوقات خدا، ناظر به حجت باطنی بودن آن است و روایات معرفی کننده ی رسول خدا (ص) به عنوان افضل مخلوقات، ناظر به حجت ظاهری بودن آن است. شاهد آن را می توان روایت ذیل دانست که در آن امام موسی بن جعفر (ع) خطاب به هشام بن حکم می فرماید:
«یا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَینِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول.[9]» ای هشام به درستی که برای خدا بر مردم دو حجت است: یکی حجت ظاهری و دیگری حجت باطنی؛ امّا حجت ظاهری، رسولان، انبیاء و ائمه (ع) هستند و اما حجت باطنی، عقل هایند.
نتیجه:
از مجموع آنچه گفته شد، به این نتیجه می رسیم که هم رسول خدا (ص) و هم عقل، در منابع شیعی و سنّی، به عنوان اشرف مخلوقات و محبوب ترین مخلوقات خداوند، معرفی شده اند و این روایات با هم منافاتی ندارند؛ زیرا جهت ها فرق می کند، عقل حجت باطنی انسان ها است و رسول خدا (ص) حجت ظاهری آنان می باشد.
پی نوشت ها:
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیة) – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج1، ص10.
[2] أبو بکر أحمد بن الحسین البیهقی (٣٨٤ – ٤٥٨ هـ)، مناقب الشافعی للبیهقی، المحقق: السید أحمد صقر، مکتبة دار التراث – القاهرة، الأولی، ١٣٩٠ هـ – ١٩٧٠ م، ج1، ص422.
[3] https://t.me/khatme_kafi/9
[4] همان، ج2، ص353.
[5] مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه – قم، چاپ: اول، 1389 ش، ص767.
[6] ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة – تهران، چاپ: دوم، 1395ق، ج1، ص254.
[7] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی – قم، چاپ: سوم، 1404ق، ج1، ص17.
[8] ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) – قم، چاپ: اول، 1379 ق.
[9] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیة) – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج1، ص16.
منبع